معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

یا ثارالله

اللهم ارزقنا فی الدنیا زیاره الحسین و فی الآخره شفاعه الحسین علیه السلام .

یا حسین شهید!

یا حسین شهیدالسلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
السلام علی الخد التریب .سلام بر آن چهره خاک آلود. ( در صحرای قیامت گون کربلا )

پیام آور عاشورا

پیام آور عاشورا  
به قول مشهور، حضرت زینب‏علیها السلام  سومین فرزند فاطمه زهراعلیها السلام در روز پنجم جمادى‏الاول سال پنجم یا ششم هجرى چشم به جهان گشودند. در این زمان، پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله در خارج از مدینه بودند.

در لحظات پایانى ظهر عاشورا وقتى بالاى سر پیکر خونین برادر و مقتداى خود امام حسین‏علیه السلام آمدند، با این جمله: پروردگارا این هدیه و قربانى را از اهل‏ بیت پیامبرصلى الله علیه وآله قبول فرما، نهایت اخلاص و فداکارى خود را به جهانیان اعلام کرد

امیرالمؤمنین‏علیه السلام نام‏گذارى این کودک را به تاخیر انداختند تا رسول خدا صلى الله علیه وآله به مدینه برگشتند. آن حضرت به فرمان الهى نام این مولود مبارک را زینب گذاشتند و توصیه فرمودند که این طفل را همواره گرامى بدارید؛ چون او شبیه جده‏اش خدیجه کبرى‏علیها السلام است

 یعنى همان‏گونه که حضرت خدیجه‏ علیها السلام در آغاز بعثت ‏با شجاعت و فداکارى متحمل زحمات زیادى شد تا نهال نورسته اسلام حفظ و بارور شود، حضرت زینب‏علیها السلام نیز با صبر و ایثار و تحمل سخت‏ترین فشارها از به خطر افتادن اساس اسلام جلوگیرى به عمل مى‏آورند. در توصیف آن حضرت مى‏گویند: حضرت در وقار شخصیت چون جده‏اش حضرت خدیجه ‏علیها السلام و در عفاف و عصمت همانند مادرش زهرا علیها السلام بود.
زینب کبرى تا حدود پنج ‏یا شش سالگى، تحت اشراف شخص پیامبراکرم ‏صلى الله علیه وآله و در آغوش مادر بزرگوارش حضرت زهرا علیها السلام پرورش یافت و از این پس، مسؤولیت تربیت و پرورش او به عهده على‏ علیه السلام گذارده شد. تا این ‏که در سال هفدهم هجرى به همسرى پسرعمویش، عبدالله بن جعفر درآمد.سالها بعد زمانی که مردم با امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب‏ علیه السلام بیعت کردند، حضرت براى یارى پدر از مدینه به کوفه رفت و در مدت پنج‏ سال دوران سخت‏ حکومت على‏ علیه السلام، همواره یار و تسکین بخش غم‏هاى پدر بود و زنان کوفه را آموزش مى‏داد... چون على‏علیه السلام در محراب عبادت با شمشیر ابن ملجم مرادى ضربت‏ خورد، پرستارى آن حضرت را برعهده گرفت و به دنبال شهادت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام و هنگام امامت ‏برادر بزرگش امام حسن‏علیه السلام در کنار برادر قرار گرفت و آن‏گاه که امام حسن‏علیه السلام از کوفه به مدینه برگشت، به همراه ایشان حضرت زینب‏علیها السلام نیز به مدینه آمد. وقتى که در سال پنجاه هجرى معاویه حضرت امام حسن‏علیه السلام را مسموم کرد باز غمخوارى و پرستارى برادر با زینب بود و پس از شهادت امام حسن‏علیه السلام در خدمت امام حسین‏علیه السلام بود و زمانى که در سال شصت هجرى امام حسین‏علیه السلام عازم مکه شد، به همراه آن حضرت از مدینه خارج شد و از آن لحظه به بعد تا روز عاشورا در خدمت‏ به قیام اباعبدالله‏علیه السلام تلاش مى‏کرد و لحظه‏اى از آن حضرت جدا نشدند. نقل مى‏کنند در جریان حرکت‏ به سوى عراق ابن عباس به امام حسین‏علیه السلام گفت اگر ناگزیر باید به این سفر بروید، حداقل این زنان و بچه‏ها را با خود نبرید. در این لحظه، حضرت زینب‏علیها السلام  خطاب به ابن عباس فرمود: ... سوگند به خدا از حسین جدا نخواهم شد، همراه او خواهم بود با او زندگى کرده و با او مى‏میرم. (1)
در روز عاشورا با ایثار چند برادر و فرزند و برادرزاده و... فداکارى در راه خدا را به حدى رساند که حتى ملکوتیان را به تعجب واداشت و از عصر عاشوراى سال شصت هجرى به بعد رسالت پیام‏رسانى خون شهیدان و سرپرستى و رهبرى اسیران نهضت عاشورا را برعهده گرفت و لحظه‏اى از حمایت امام زین‏العابدین‏علیه السلام غافل نگشت و بارها در این سفر خوفناک جان آن حضرت را از خطراتى که او را تهدید مى‏کرد نجات بخشید. حضرت زینب با ایراد خطبه‏هاى آتشین پایه کاخ‏هاى ستم بنى‏امیه را به لرزه درآورد و در یک کلام، با این کار همه تبلیغات و نقشه‏هاى دشمنان را خنثى و نفاق منافقان را رسوا و غفلت غافلان را برطرف ساخت. اگر تلاش بى‏نظیر و فداکارى کامل زینب نبود، به یقین جریان کربلا را بنى امیه یا به فراموشى مى‏سپردند یا از مسیر حیات‏بخش خود منحرف مى‏کردند و به قول شاعر:

سر نى در نینوا مى‏ماند اگر زینب نبود
 کربلا در کربلا مى‏ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت‏بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا مى‏ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ سیل انقلاب
پشت کوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زینب نبود(2

آن حضرت سرانجام، پس از انجام کامل این رسالت ‏سنگین یک سال و نیم پس از جریان عاشورا در رجب سال شصت و دو هجرى با کوله‏بارى از غم و اندوه چشم از جهان فرو بست.

فضایل و اوصاف زینب علیها السلام
حضرت زینب‏علیها السلام به اعتراف همه تاریخ ‏نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت‏هاى والاى اخلاقى و الهى بودند و در سایه این کمالات به مرتبه‏اى از منزلت انسانى دست ‏یافتند که شایستگى محرم راز الهى و امین ودایع امامت و ولایت‏ بودن را حداقل در بخشى از عمر شریفشان به خود اختصاص دادند. (3) حضرت این کمالات را به برکت عنایات خاص الهى و پاکى سرشت و نحوه تربیت و پرورش در دامن پیامبرصلى الله علیه وآله و فاطمه‏ علیها السلام و امیرالمؤمنین‏علیه السلام و تلاش‏هایى که در راستاى کسب سجایاى اخلاقى و به جاى آوردن عبادات و فرامین الهى انجام داده بود به دست آورد.

 القابى که براى آن حضرت نقل شده  ‏به گوشه‏هایى از عظمت‏ شخصیت این بزرگ بانوى اسلام دلالت دارند. از جمله: عالمه غیر معلمه، نائبه الزهراء، عقیله النساء، الکامله، ولیدة الفصاحة، صدیقة الصغرى، معصومة الصغرى، صابرة محتسبه، بطلة کربلا، سلیلة الزهراء، امینة‏الله، محدثه، ناموس کبریا، قرة عین مرتضى، عقیلة بنى هاشم، محبوبة المصطفى، زاهده، عابده، نابغة الزهرا، سرّابیها و...

برخورد حضرت زینب‏علیها السلام در برابر دشمنان بسیار اعجاب‏انگیز است. وى با ستمگران با تمام وجود به مبارزه برخاست در حالى ‏که آنان در اوج عظمت و اقتدار بودند. خطبه بى‏نظیرى را در حضور دژخیمان ایراد نمود وشجاعت‏ بى‏مانندى را از خود به نمایش گذاشت.

همان‏گونه که بیان شد،هر یک این لقب‏ها به گوشه کوچکى از فضیلت‏ها و اوصاف برجسته آن حضرت دلالت دارند به عنوان نمونه، درباره برخى از این اوصاف و کمالات توضیح مختصرى در این قسمت ارائه مى‏گردد:
۱. خداشناسى و عرفان: بى‏شک همه کمالات آن حضرت در کل، علاوه بر بیان ابعاد مختلف شخصیت‏ بى‏نظیر این بانوى بزرگوار، به درجه بالاى عرفان و خداشناسى او دلالت دارد. اگر مرتبه توحیدش قریب به مرتبه توحید حضرات معصومان نبود، هرگز نمى‏توانست‏ سکاندار طوفان کربلا باشد. هنوز کودکى بیش نبود که از پدر بزرگوارش على‏علیه السلام سؤال کرد: آیا مرا دوست دارى؟ حضرت فرمودند: بله دخترم؛ فرزندان ما پاره‏هاى جگرهاى ما محسوب مى‏شوند. آن‏گاه زینب‏علیها السلام عرض کرد:"محبت و خدا دوستى با حب فرزندان در قلب مؤمن چگونه جمع مى‏گردد؟ اگر گریزى از این دو امر نیست، باید گفت: دوستى محض از آن خدا و مهرورزى براى فرزندان است." با این بیان، دختر زهراعلیها السلام کمال معرفت‏ خود را در توحید خالص به نمایش گذاشت.
در همان دوران کودکى حضرت زینب‏علیها السلام، پدر بزرگوارشان به او فرمود: دخترم! بگو: یک زینب گفت: یک. آن‏گاه على‏علیه السلام فرمودند بگو: دو. در این لحظه حضرت زینب سکوت کردند. چون سکوت ایشان طول کشید على‏علیه السلام فرمودند: دخترم! چرا سکوت کردى؟ عرض کرد: پدر جان با زبانى که گفته‏ام یک، توان دو گفتن را ندارم. امیرمؤمنان على‏علیه السلام از این پاسخ بسیار عمیق دخترشان خیلى خوشحال شدند و او را که در این حال طفلى بیش نبودند، مورد تفقد و محبت قرار دادند. (4)
۲. علم و دانش: براى شناخت مقام علمى حضرت زینب‏علیها السلام مى‏توان به امور زیادىتوجه و استناد کردکه از جمله آن‏هاست:
 - خطبه‏هاى بسیار بلند و پرمحتوایى که از آن بانوى گرامى به جاى مانده است.
-به شهادت همه تاریخ نویسان در کوفه، ایشانکلاس‏هاى تفسیر و آموزش قرآن داشتند و زن‏هاى کوفه را با قرآن و احکام اسلامى آشنا مى‏ساختند. 
- راویان بزرگى چون عبدالله بن عباس از او روایت‏هاى زیادى را نقل مى‏کند که از جمله این روایات است‏ خطبه تاریخى حضرت زهراعلیها السلام، این در حالى است که زینب در زمان خوانده شدن این خطبه پنج‏ یا شش سال بیشتر نداشت و ابن عباس با این عبارت از آن حضرت در روایاتى که از او نقل مى‏کند، یاد کرده است: «حدثنى عقیلتنا زینب (5)؛بانوى فهیم و اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند. و برخى از او با تعبیر حبر و بحر یعنى سرشار از علم و دریاى علم یاد مى‏کنند. حتى زمانى که در مجلس یزید آن خطبه آتشین را بیان کردند، یزید درباره‏اش گفت: اینان خاندانى هستند که فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث برده‏اند و آن را با شیر مادر نوشیده‏اند. (6) و از شیخ صدوق روایت‏شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادى که داشت، از سوى امام حسین‏علیه السلام نیابت ‏خاص داشت و مردم در مسائل شرعى (حلال و حرام) به ایشان رجوع مى‏کردند. در یک مورد نقل شده است روزى امام حسن و امام حسین‏علیهما السلام درباره بعضى از سخنان پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله با هم گفت‏وگو مى‏کردند، حضرت زینب ‏علیها السلام وارد شدند و در بحث ایشان شرکت کردند و مساله را با تمام صورى که داشت‏ با تفصیل تمام تبیین فرمودند. حضرت امام حسن‏علیه السلام وقتى این توانایى فوق‏العاده خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انک حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة...» (7) به راستى که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستى. 
۳- عبادت و بندگى: گرچه سراسر زندگى حضرت زینب‏ علیها السلام براى حفظ و احیاى معارف اسلامى سپرى شد، که همه آن‏ها با هدف اطاعت از اوامر الهى انجام مى‏گرفت اما آن حضرت در عبادت به معنى خاص نیز از موقعیت‏ برجسته‏اى برخوردار بودند. در سخت‏ترین شرایط نیز به طور کامل به انجام وظایف عبادى اهتمام مى‏ورزیدند.
حضرت سجادعلیه السلام مى‏فرماید:عمه‏ام زینب در جریان حادثه کربلا با آن همه مشکلات حتى در شب عاشورا و شب یازدهم محرم نیز نماز شب را ترک نکردند. (8) امام حسین‏علیه السلام به اندازه‏اى به خلوص و بندگى زینب اعتقاد داشتند که هنگام وداع خطاب به او فرمودند: یا اختاه لا تنسینى عند نافلة اللیل (9)؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن. باز امام سجادعلیه السلام مى‏فرماید:"عمه‏ام زینب در طول راه کوفه و شام، همواره نماز شب را به پا مى‏داشت. در برخى از منازل بین راه مى‏دیدم که او از فرط خستگى و رنجورى ناشى از آزار دشمن، نمازهایش را در حال نشسته مى‏خواند." (10)
همه این وقایع به خوبى از اهتمام کامل حضرت زینب به عبادات خبر مى‏دهد و درست‏ به دلیل برخوردارى از این ویژگى بوده که یکى از القاب آن حضرت «عابده آل على‏علیه السلام‏» انتخاب شده است. 4. شجاعت و شهامت: برخورد حضرت زینب‏علیها السلام در برابر دشمنان بسیار اعجاب‏انگیز است. وى با ستمگران با تمام وجود به مبارزه برخاست در حالى ‏که آنان در اوج عظمت و اقتدار بودند. خطبه بى‏نظیرى را در حضور دژخیمان ایراد نمود وشجاعت‏ بى‏مانندى را از خود به نمایش گذاشت. یکى از نویسندگان دراین‏ باره مى‏نویسد: برخورد و عکس‏العمل زینب در برابر دشمنان بسیار اعجاب‏انگیز است آنان در حالى‏ که در اوج قدرت بودند، به تندى برخورد کرد. زینب شیرزنى از خاندان بنى هاشم است، آن‏ چنان با صداى بلند ندا سرداد که کاخ سلطنت امویان ستمگر و غاصب از جاى کنده شد و در مجلس یزید سفاک سخنرانى مهمى انجام داد که او و اطرافیانش را مفتضح نمود. (11)
5. حجاب و عفاف: زینب کبرى‏علیها السلام در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بى‏بدیلبودند. مرحوم علامه مامقانى مى‏نویسد: زینب در حجاب و عفاف یگانه است احدى از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند. (12) فردى به نام یحیى مازنى مى‏گوید: من در مدینه مدت زیادى در همسایگى حضرت على‏علیه السلام به سر مى‏بردم، اما در این مدت به خدا قسم هرگز زینب را ندیدم و حتى صداى او را هم نشنیدم. (13)

حضرت سجادعلیه السلام مى‏فرماید:عمه‏ام زینب در جریان حادثه کربلا با آن همه مشکلات حتى در شب عاشورا و شب یازدهم محرم نیز نماز شب را ترک نکردند. امام حسین‏علیه السلام به اندازه‏اى به خلوص و بندگى زینب اعتقاد داشتند که هنگام وداع خطاب به او فرمودند: یا اختاه لا تنسینى عند نافلة اللیل؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.

آن حضرت نه تنها در حالت عادى بلکه در بحرانى‏ترین لحظات زندگى خود به مساله حجاب و عفاف اهتمام کامل داشتند. فردى روایت مى‏کند: «وقتى اسراى کربلا را وارد کوفه مى‏کردند امام سجاد را دیدم که بر شترى بدون روپوش سوار کرده‏اند ... در این هنگام بانویى را دیدم که بر شتر برهنه‏اى سوار است ‏سؤال کردم که او کیست؟ جواب دادند: او زینب کبرى است

این بانو خطاب به مردم کوفه مى‏گفت: اى مردم چشم‏هاى خود را از ما بپوشانید آیا از خدا و رسولش شرم نمى‏کنید به حرم و خاندان پیامبرخدا صلى الله علیه وآله در حالى که پوشش و حجاب مناسبى ندارند نگاه مى‏کنید. (14) نقل کرده‏اند پس از حادثه کربلا هر وقت که از شام و کوفه صحبت مى‏شد، حضرت زینب چون به یادآن ایام، که بدون پوشش مناسب خاندان پیامبر را از کوچه‏هاى این دو شهر عبور داده بودند، به شدت متاثر مى‏شدند.
6. گذشت و ایثار: روزى على‏علیه السلام مستمندى را به خانه آوردند تا از او پذیرایى کنند. وقتى از حضرت فاطمه‏ علیها السلام پرسیدند آیا در خانه چیزى هست که با آن از مهمان عزیزمان پذیرایى کنیم؟ آن حضرت فرمودند: به غیر از مختصر غذایى که براى زینب کنار گذاشته‏ام، چیزى وجود ندارد. در این لحظه که حضرت زینب‏علیها السلام چهار سال بیش‏تر نداشتند، خطاب به مادر فرمودند: مادر جان غذاى مرا به مهمان بدهید. (15)
اوج ایثار و فداکارى و گذشت دختر على‏علیه السلام در روز عاشورا به نمایش گذاشته مى‏شود. نقل مى‏کنند: صبح روز عاشورا در حالى که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین‏علیه السلام رسید. عرض کرد: جدم ابراهیم خلیل قربانى خدا را به جاى قربانى شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان تو نیز امروز این دو قربانى مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمى‏شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا مى‏کردم و هر ساعت ‏خواستار هزار بار شهادت مى‏شدم. (16)

آن‏گاه فرمود: دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به میدان بروند. و وقتى که این دو نوگل زینب، پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و پیکرهاى غرق به خون آنان را به کنارخیمه‏ها آوردند، همه زنان از خیمه‏ها بیرون آمدند اما زینب کبرى‏علیها السلام براى این‏ که مبادا اباعبدالله‏علیه السلام خجالت زده شوند، از خیمه خود بیرون نیامد. (17) در لحظات پایانى ظهر عاشورا وقتى بالاى سر پیکر خونین برادر و مقتداى خود امام حسین‏علیه السلام آمدند، با این جمله: پروردگارا این هدیه و قربانى را از اهل‏ بیت پیامبرصلى الله علیه وآله قبول فرما، نهایت اخلاص و فداکارى خود را به جهانیان اعلام کرد... علاوه بر این اوصاف، زینب کبرى‏علیها السلام در صبر و بردبارى، زهد و تقوا، اخلاص و مدیریت و تدبیر و فصاحت و بلاغت و... بى‏نظیر بودند. بى‏تردید در شرایط سخت کنونى اگر بانوان جوامع اسلامى سیره عملى و اوصاف اخلاقى شیرزن کربلا را الگو و اسوه خود قرار دهند، روز به روز ارزش‏ها و فضایلآنان شکوفاتر خواهد شد و بى‏شک در صورت تحقق چنین مهمى زمینه سعادت دنیا و آخرت براى مسلمانان مهیا خواهد شد.

پى‏نوشت‏ها:
۱
. خصائص الزینبیه، ص 283. 
۲. قسمتى از شعر زخمى‏ترین فریاد، سروده قادر طهماسبى (فرید) .
۳
. امام حسین‏علیه السلام در آخرین ساعات زندگى خود امانات الهى را به زینب‏علیها السلام سپرده و حمایت و حفاظت از حضرت سجاد علیه السلام را به ایشان سفارش مى‏کنند و امام سجادعلیه السلام نیز در بیان احکام و برخى مسایل ولایتنیابت ‏خاصه به او داده بودند.
۴. خصائص الزینبیه، ص 309. 
۵. سفینة‏البحار، ج 1، ص 558.
۶.بحارالانوار، ج 45، ص 137.
7. السیدة زینب، محمود شرقادى، ص 98.
8. زینب کبرى، فریادى بر اعصار، ص 23.
۹و10. زینب کبرى، ص 62 / ص 63.
۱۱. مرقد العقیله زینب، ص 21.
12. تنقیح المقال، ج 3، ص 79.
13. زینب کبرى، ص 22.
14- مقتل مقرم، ص 371.
15. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 64.
16. الطرز المذهب، ص 74.
17. منتخب التاریخ، ص 275.
منبع :مجله دیدار آشنا،شماره 25،سید صادق سیدنژاد.
سایت تبیان

ایام ماتم حسین علیه السلام

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه  و  چه  عزا  و  چه  مــاتم است 
ایام سوگ و ماتم خامس آل عبا ؛ قتیل العبرات ؛  حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام و یاران باوفای آن حضرت را به عاشقان ولایت و مشتاقان کربلایش تسلیت می گوییم .

رودخانه

رودخانه باصفای روستای بابگهر زرند

رودخانه بابگهر

پیغام حسین

پیغام حسین

عاشقان را عشقبازی هست با نام حسین
                                    نکته سنجان را سخن انشا ز الهام حسین
می پرستان خرابات مغان در بزم عشق
                                     ساقی وحدت دهد پیمانه از جام حسین
آفتاب معرفت بر دوستان از جان و دل
                                    تافـته  از مشرق   انوار ،  از  بـام حسین
پـرچـم  اسلام  بر بام  فلـک  در اهتزاز
                                   آمد از جانبازی و نیروی صمصام حسین
تا ابد باشد طنین افکن به گوش عاشقان
                                  بـهر  ایـثار و شهادت زنگ پیغام حسین
کرد  هفتاد و دو  قربانی  براه  وصـل یار
                                             غوطه ور در خون شدن بودی  سرانجام حسین
عبقری را روز و شب در کف قلم با دفتری
                                  عشقبازی می کند از صدق با نام حسین

                                                                                   مرحوم محمد علی متصدی زرندی

منبع: http://www.m-zamany.blogfa.com/ 

http://zomorod1.mihanblog.com

تسلیت

استاد سفر کرده شادروان حسن ابراهیمی

درگذشت جانسوز همکار ارجمند و مهربان استاد بانشاط و فعال ،معاونت محترم مالی دانشگاه آزاد اسلامی زرند  جناب آقای حسن ابراهیمی را به خانواده داغدار و همه دانشگاهیان و شهروندان زرندی  تسلیت عرض می نماییم و از خداوند منان برای آن عزیز سفر کرده مغفرت و رحمت و علو درجات را خواهانیم.
  حسن ابراهیمی شمعی که سوخت و روشنایی بخشید و خیلی زود خاموش شد و همه را در اندوهی بهت آور فرو برد .افسوس !
روحش شاد و یادش گرامی !

غایب همیشه حاضر

تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق ,واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور
هنوزم اما نرسیدی ای تجلی ظهور
با تو ام، با تو که گفتی، تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری، ساده ای، بی انتهایی
مث لالایی بارون، تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی، میدونم، ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر تو کجایی، تو کجایی
تو کجایی، تو کجایی

یک پرسش

چرا حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: زن ناقص العقل و الایمان است‌

گاهی حادثه یا موضوعی در اثر یک سلسله عوامل تاریخی‌، زمان‌، مکان و... ستایش یا نکوهش می‌شود، اما نه به این معنی که اصل طبیعت آن شی‌ء قابل ستایش یا مستحق نکوهش باشد; بلکه احتمال دارد زمینه یا دلیل خاصی باعث این ستایش یا نکوهش شده باشد.

بخشی از نکوهش‌های نهج البلاغه راجع به زن‌، ظاهراً به جریان جنگ جمل بر می‌گردد; یعنی جنگی که به شهادت تاریخ‌، زمینة دو جنگ صفین و نهروان را فراهم آورد و در نهایت منجر به شهادت مظلومانة حضرت علی‌ علیه السلام و پایان حکومت عادلانه‌اش گردید; بنابراین می‌توان گفت‌: انگیزة حضرت علیه السلام در بیان آن خطبه‌، انگشت گذاردن روی نقاط ضعفی است که در نوع زنان موجود بوده و می‌توانسته خطرساز باشد. آری اگر بنا باشد زنی رهبری سیاسی و زمام مسائل حکومتی را در دست گیرد، نباید چنان نقاط ضعفی را در وی نادیده گرفت‌، چنان که مردان هم بدون داشتن لیاقت و قابلیت‌های لازم‌، نمی‌توانند مسئولیت‌های رهبری و حکومتی را به عهده گیرند.

در واقع حضرت علیه السلام خواسته‌اند با اشاره به نقاط ضعف موجود در نوع زنان‌، به انبوه مردمی که چشم و گوش بسته به دنبال یک زن راه افتاده و علیه امام عادل خویش فتنه‌ای برپا ساخته‌اند، هشدار داده و آنان را از ادامة حرکت در مسیر باطل و خطرساز باز دارند.

البته حضرت علی علیه السلام در مواضعی دیگر از نهج البلاغه‌، آن جا که لازم بوده‌، از مردان نیز انتقاد نموده و معایب اخلاقی و عملی آنها را تذکر داده‌اند. یا در جای دیگر، ضمن بیانات کوبنده‌ای‌، مردم بصره و کوفه را با تعبیرات تندی همچون سبک عقلی و سفاهت مورد انتقاد قرار می‌دهند; یعنی درست همان خصلتی که به عنوان سومین صفت مذموم زنان در خطبة 79، بیان شده است‌. این مطلب رهنمودی است که نشان می‌دهد: تعبیر «هن نواقص العقول‌» همة زنان را در همة طبقات و همة اعصار و قرون در بر نمی‌گیرد; بلکه مشارالیه سخن حضرت‌ علیه السلام در مرحلة اول‌، زنی است که طوفان جنگ را علیه حق و حقیقت بر انگیخت‌، و در مرحلة بعد متوجه زنانی است که در تمام اعصار و قرون در فکر و عمل‌، مشابه این زن هستند. البته این شیوه‌، شیوة قرآن کریم است که در بعضی مواقع‌، به انگیزة هدایت مردم‌، نقاط ضعف نوع انسان را تذکر می‌دهد. مثلاً وقتی انسان را موجودی «هلوع‌» معرفی می‌کند (که اگر گزندی به او برسد، بی‌تابی می‌کند و اگر چیزی به او رسد، بسیار منع کننده و باز دارنده از رسیدن خیرات به دیگران است‌)، انسان را وا می‌دارد تا با شناسایی نقاط ضعف‌، به اصلاح خود پرداخته و در زمرة نماز گزارانی درآید که قرآن کریم آنها را از خطر انحراف‌، خارج ساخته است‌. از سوی دیگر می‌دانیم که حضرت مفسر قرآن کریم و مبین احکام وحی بوده‌اند. حال اگر منطق قرآن را در مورد نوع زن بشناسیم‌، اندیشه‌های حضرت را نیز شناخته‌ایم‌. قرآن کریم‌، ارزش انسان‌ها را به تقوای آنها می‌داند و زن و مرد بودن را در رسیدن به کمال‌، دخیل نمی‌داند. مثلاً وقتی از حضرت مریم (علیها السلام)، آسیه همسر فرعون‌، خواهر حضرت موسی (علیه السلام ) مادر حضرت مریم و بعضی زنان برجسته‌، چنان به نیکی یاد کرده و کمالاتشان را تصریحاً یا تلویحاً ذکر می‌نماید و به استعداد و لیاقت‌های آن‌ها در راه کسب کرامت‌های انسانی‌، اعتراف می‌نماید، آیا می‌توان پذیرفت حضرت علی علیه السلام که آشناترین انسان‌ها به منطق قرآن است‌، در صدد تحقیر زن برآمده و او را موجودی پست و خوار معرفی نماید؟

از سوی دیگر آن همه بزرگداشت و تعظیم حضرت علیه السلام نسبت به حضرت زهرا علیها السلام یا دختر گرامیشان حضرت زینب علیها السلام (که نام او را چون زینت پدر است زینب می‌نهد او که با نقش‌آفرینی در حادثة عاشورا، توانست نمونة بی‌بدیل و نسخه‌ای مجرد در تاریخ باقی بماند) هرگز با اعتقاد به نقصان ذاتی و فطری زن هماهنگ نیست‌. حال دلیل فرمایش حضرت علیه السلام را از ادامة کلام مبارک خودشان می‌توان بدست آورد. از آن جا که در عرصة قضاوت و داوری‌، گاه نیاز به شهادت شهود هست و شهادت دو زن (طبق فرمودة خدای تعالی‌) برابر است با شهادت یک مرد، از سوی دیگر یکی از شرایط شاهد، دارا بودن قوای عقلانی است و به شهادت سفیه‌، نادان‌، ساهی یا غافل اهمّـیّت داده نمی‌شود، می‌توان نتیجه گرفت که مقصود حضرت از نقص عقل‌، سفاهت و کم عقلی نیست‌; زیرا شهادت شاهد سفیه اصلاً پذیرفته نیست و مرد و زن با تعداد بیشتر و کمتر تفاوتی ندارند. از طرفی علت کافی نبودن شهادت یک زن‌، نبودن مستمر و دائمی زنان در عرصة حوادث اجتماعی است‌. زنان به علت اشتغال شدید به امور خانه‌داری و تربیت اولاد که بزرگترین مسئولیت طبیعی و مطلوب آنهاست‌، غالباً در متن وقایع و امور جاری اشخاص و اصناف قرار نمی‌گیرند و کمتر اتفاق می‌افتد که احاطة لازم را که صحت شهادت مبتنی بر آن است‌، بدست آورند و گاه ممکن است مطلبی را فراموش نمایند.

افزون بر این‌، غلیان عواطف و احساسات که با تدبیر خالق حکیم در وجود زن سرشته شده‌، محتمل بلکه متیقّن است که در پاره‌ای اوقات از کارآیی قوة تفکر او بکاهد; که البته این مطلب هم در جای خود نوعی ارزش تلقی می‌شود.منبع :درگاه پاسخگویی بمسائل دینی

حرمت شراب و غیبت

 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم

    پس از بت پرستی  نخستین چیزی که خدایم مرا از آن نهی کرده  شراب و بد گویی مردمان   به  یگدیگر است