معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

علامه جعفری

  1. محمدتقی جعفری/ از سایت  دانشنامه جهان اسلام  
  

محمدتقی جعفری (۱۳۰۴-۱۳۷۷هـ.ش مطابق با ۱۳۴۳-۱۴۱۹هـ.ق)، فیلسوف مسلمان معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر نهج البلاغه" و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست.

Allame-gafari.jpg
نام کامل محمدتقی جعفری
زادروز 1304 شمسی
زادگاه تبریز
وفات 25 آبان 1377 شمسی
مدفن

Line.png

اساتید

میرزا مهدی آشتیانی، مهدی مازندرانی، محمدتقی زرگر

شاگردان

عبدالرحیم گواهی، عبدالله نصری، محمدمهدی گرجیان

آثار

رسائل فقهی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی،...

استاد محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.[۱] پدرش، «کریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون وضو دست به خمیر نان نمی‌زد. حافظه این نانوای مکتب نرفته چنان قوی بود که اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان می‌کرد.

در روزگاری که تبریز دچار قحطی شده بود، در یکی از شب‌ها، ‌کریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابه‌ای دید که مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مرده‌ای بوده‌اند،‌او که چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یکی از نان‌ها و شیرینی را به آن‌ها داد. چند قدمی دور نشده بود که به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند کمک دیگری انجام دهد. در این هنگام دید که آنان دست به دعا بلند کردند و با سوزدل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیک عنایت فرماید. همچنان که ما را خوشحال کردی، خدای رحیم چشم تو را روشن کند.[۲]

تحصیلات

مادر علامه جعفری باسواد بود و قرآن را به خوبی می‌خواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود که وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارک الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درس‌های کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد کلاس سوم شو![۳]

حافظه قوی محمدتقی همگان را به شگفتی وامی‌داشت؛ به طوری که متن کلیله و دمنه را از حفظ می‌خواند و معنای عبارات مشکل را شرح می‌داد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق می‌کردند.[۴]

محمدتقی در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد تهران ترک کرد. مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودی‌های بازار قدیمی تهران،[۵] اولین جایی بود که محمدتقی برای کسب دانش قدم به آن جا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی (1283ـ1385 هـ.ق) پدر حجت اسلام محمدتقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت.[۶]

بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به قم رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت کرد. در همین دوران بود که روزی آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری‌ای (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.[۷]

حضور در انقلاب اسلام

به تدریج، استاد جعفری برای اقشار گوناگون مردم در دانشگاه‌ها و مساجد و... به سخنرانی پرداخت. ساواک برای کنترل این جلسات، مأمورانی را می‌فرستاد تا از آن گزارش تهیه کنند. هم اکنون بیش از 180 سند گزارش‌های ساواک درباره علامه جعفری در دست است که در کتاب «چراغ فروزان» منتشر شده است.[۸]

چون مأموران ساواک به درستی نمی‌توانستند از مباحث علمی و فلسفی استاد آگاه شوند، به ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلسات استاد گزارش تهیه می‌کردند؛ به طوری که در طول سالیانی که استاد زیر نظر ساواک بود، بیش از 20 منبع از جلسه‌های ایشان گزارش داده‌اند.[۹] بنابر اسناد ساواک، در جلسات استاد جعفری، عموماً جوانان و دانشجویان شرکت می‌کردند و تعداد آن ها زیاد و حدود 500 نفر و... شرکت داشتند.[۱۰]

ساواک در سال 1344 استاد را احضار کرد و تأکید که در درس‌های خودتان دو موضوع را رعایت کنید: «1. نسبت به شاه مطلبی نگویید؛ 2. نسبت به اسرائیل حمله و اعتراض نکنید».[۱۱]

در بهمن 1346، استاد برای بار دوم به ساواک احضار شد. در آبان ماه سال 1351 ساواک تهران به مدیر کل اداره پنجم دستور داد که مکالمات تلفنی محمدتقی جعفری را کنترل و شنود کند.[۱۲] ساواک یک بار نیز در ساعت 2 نیمه شب به منزل استاد جعفری حمله کردند و تا ساعتی کتابخانه ایشان را بازرسی کردند، اما چیزی نیافتند و دست خالی برگشتند.[۱۳]

یکی از بازجویان ساواک، با اشاره به مباحث فلسفی استاد جعفری می‌گوید: «ایشان با همین حرکت جوهری و همین حرف‌ها، جوانان را به مبارز تبدیل می‌کند و به جان حکومت می‌اندازند.»[۱۴]

«بر اساس اسناد ساواک، تعداد قابل توجهی از عناصر گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران (منافقین) به منظور بالابردن بینش و اطلاعات فلسفی خود، در جلسات استاد جعفری شرکت می‌کردند. یکی از این اسناد در تاریخ 8/12/1353 و سند دیگر در تاریخ 4/9/1353 تنظیم شده است و این مطلب نشان می‌دهد که حضور آن ها قبل از تغییر ایدئولوژی سازمان بوده است؛ زیرا کودتای خونین درون سازمانی و کشتن عناصر مذهبی سازمان ـ مثل مجید شریف واقفی ـ و تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم، در سال 1354 روی داد.[۱۵]

مدتی بعد از آن که استاد جعفری از مشهد به تهران رفت، اطلاع یافت که در منزل دکتر محمود حسابی ـ فیزیکدان ـ جلسات علمی برگزار می‌شود. استاد در این جلسات هفتگی، شرکت می‌کرد. این جلسات 24 سال ـ تا پایان عمر دکتر حسابی ـ ادامه یافت. دکتر محمود حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» داشت. در یکی از این جلسه‌ها دکتر حسابی توضیحاتی درباره نظریه خود و ملاقاتش با انیشتین داد و گفت: هر ذره‌ای ‌که در نظر گرفته شود؛ مثل الکترون‌ها یا پروتون‌ها، دامنه موجودیتش تا کهکشان‌ها نیز کشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز در نظر گرفت. استاد جعفری گفت: شیخ محمود شبستری مطلبی گفته است که شبیه به نظریه شماست:

جهان چون خط و خال و چشم و ابروست که هر جزئی به جای خویش نیکوست

                      

اگر یک ذره را برگیری از جای خلل یابد همه عالم سراپای

                      

استاد حسابی که بیشتر اهل سکوت بود و بسیار کم حرف می‌زد، با وجد و هیجان بلند شد و فریاد زد: شبستر کجاست؟ شبستری کیست؟! استاد جعفری با احترام پاسخ داد: شبستر یکی از شهرهای نزدیک تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است. دکتر حسابی که شور و نشاط بیشتری یافته بود، ‌خودکاری آورد و از استاد جعفری خواست که دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت کند و در اولین فرصت آن را در کتاب گلشن راز بیابد.[۱۶] در این جلسات هفتگی، جمعی از دانشمندان از جمله دکتر ریاحی، کرمانی، دکتر فرشاد، دکتر جمارانی و دکتر کاشیگر شرکت می‌کردند.[۱۷]

ترجمه و تفسیر نهج البلاغه[ویرایش]

استاد جعفری به تفسیر مثنوی پرداخت تا مقدمه‌ای باشد برای شناخت و تفسیر کلام امیرالمومنین علیه السلام (نهج البلاغه). یکی از بستگان نزدیک استاد، در خواب دید که در برابر علامه عبدالحسین امینی (1320ـ1390 هـ.ق) ـ صاحب الغدیر ـ نشسته است. علامه امینی پرسید: آیا شما جعفری را می‌شناسید؟ گفت: آری. علامه امینی گفت: نامه‌ای می‌دهم به ایشان بدهید.

پرسید: اجازه دارم نامه را باز کنم و بخوانم؟ وقتی پاسخ مثبت شنید، در نامه نظر انداخت؛ دید خیلی معنوی و ملکوتی است؛ به قدری نورانی بود که حالی خاص پیدا کرد. علامه امینی با تأکید گفت: این نامه را بدهید به جعفری و به ایشان بگویید ما اکنون در این عالم (برزخ) دیگر نمی‌توانیم کاری بکنیم ولی شما در آن دنیا در میدان کار هستید و می‌توانید درباره امیرالمؤمنین علیه السلام کار کنید.

به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیت‌هایی که در شناخت هستی و جهان بینی‌های شرقی و غربی داشت، کوشید کلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شکلی بشناساند. در این راه، او مکاتب گوناگون و نظریه‌های مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد که نهج البلاغه کلام خالق نیست، اما برتر از کلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و کامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ کژی و اشتباهی راه ندارد.

اساتید

آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حکیمی بود که در مدرسه مروی تدریس می‌کرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و حکمت منظومه حکیم ملا هادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت.

حجت الاسلام محمدتقی جعفری معقول را از آیت الله شیخ مهدی مازندرانی و عرفان را از آیت الله شیخ محمدتقی زرگر فراگرفت. درس اخلاق امام خمینی در مدرسه فیضیه، روح تشنه محمدتقی را سیراب کرد. روز اولی که او در درس امام خمینی شرکت کرده بود، مشاهده کرد که استاد، آیات آخر سوره حشر را تفسیر می‌کند او دریافت که این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است که دیگران از آن بی‌بهره‌اند.[۱۸]

شاگردان

استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده کرده و نکته‌ها آموختند که از جمله می‌توان به دکتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دکتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دکتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره کرد.

آثار

از استاد، بیش از 100 کتاب باقی مانده است؛ از جمله:

در فقه

  1. رسائل فقهی
  2. حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
  3. الرضاع

در فلسفه

  1. جبر و اختیار
  2. مجموعه مقالات که شامل موضوعات زیر است:
    1. برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
    2. برهان کمالی (وجوبی) در اثبات خدا
    3. هدف زندگی
    4. مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالکیت
    5. حرکت و تحول
    6. حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
    7. طبیعت و ماورای طبیعت
    8. علم در خدمت انسان
    9. رابطه علم و حقیقت
    10. علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
    11. علم از دیدگاه اسلام
    12. امید و انتظار
    13. ارتباط انسان و جهان
    14. ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
  3. نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی:
    1. مفاهیم و اندیشه های مجرد
    2. خویشتن
    3. علیت
    4. استی و بایستی
  4. بررسی و نقد برگزیده افکار راسل
  5. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام
  6. حکمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام)
  7. بررسی و نقد کتاب (سرگذشت اندیشه‌ها)
  8. پیام خرد
  9. فلسفه دین
  10. تحقیقی در فلسفه علم
  11. فلسفه و هدف زندگی
  12. فلسفه و نقد سکولاریزم
  13. مقدمه ای بر فلسفه
  14. مولوی و جهان بینی‌ها
  15. تعاون الدین والعلم
  16. الامر بین الامرین
  17. نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفة القدیمة والحدیثة
  18. آفرینش و انسان
  19. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی

در عرفان

  1. عرفان اسلامی
  2. آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
  3. نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات (به زبان فارسی و عربی)
  4. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
  5. حضرت امام علی علیه السلام و عرفان
  6. علل و عومال جذابیت سخنان مولوی

در علم النفس

  1. آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
  2. وجدان

در معارف اسلامی

  1. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد)
  2. ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
  3. انسان در دیدگاه قرآن
  4. مبدا اعلا
  5. امام حسین علیه السلام شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
  6. شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی
  7. علم از دیدگاه علی علیه السلام
  8. علم و دین در حیات معقول
  9. اخلاق و مذهب
  10. شناخت از دیدگاه علمی و قرآن

در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها

  1. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی (دایره المعارف در15 جلد)

سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)

  1. حکمت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس و روسی)
  2. تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
  3. از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)

در مباحث علمی

  1. عمل تجوید ذهن
  2. بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه‌ای و ترکیبی
  3. دانش‌ها و ارزش‌ها در مجرای قوانین علمی

در مدیریت

  1. انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش‌های معاصر

در فرهنگ

  1. فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
  2. طرحی برای انقلاب فرهنگی

وفات

استاد در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. پزشکان این بیماری را در ایشان در مرداد ماه 1377 تشخیص دادند. فرزند علامه ـ دکتر غلامرضا جعفری ـ که در نروژ مشغول تحصیل در دوره فوق دکترا، ‌به ایران آمد تا ایشان را برای ادامه معالجه به آن جا ببرد. استاد هنگام خداحافظی با خانواده گفت: «این سفر بدون بازگشت است. پس از مرگ من، درباره من اغراق نکنید.» و به فرزندش گفت: «جلال الدین! حال که به عمر خود نگاه می‌کنم می‌بینم که چقدر سریع گذشت».

در نروژ ماجرای جالبی روی داد: شبی یکی از دوستان دکتر غلامرضا جعفری او و استاد را برای شام به منزل خود دعوت کرد. استاد و فرزندش در موقع مقرر به آن جا رفتند. هنگام شام، استاد ناراحت شد و گفت: «بوی تعفن می‌آید!» هر چه به او گفته شد که تعفنی در کار نیست، ‌نپذیرفت؛ سرانجام دکتر غلامرضا جعفری برخاست و همراه پدر؛ شام نخورده از آن جا خارج شدند. صبح روز بعد دکتر جعفری با آن دوست تماس گرفت تا عذرخواهی کند، اما با کمال تعجب دوستش گفت: برای شام شب گذشته نتوانستم مرغ ذبح اسلامی تهیه کنم، به ناچار از مرغ‌های معمولی استفاده کردم. از این که داشتم مرغ نجس به استاد می‌دادم؛ بسیار ناراحت بودم؛ و خیلی خوشحال شدم که ایشان شام نخوردند!

استاد جعفری در بیمارستان «لیستر» شهر لندن نیز بستری شد؛ اما سرانجام در 25 آبان 1377 ش به ملکوت اعلی پیوست.[۱۹]

پانویس[

  1.  فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.
  2.  آقای مرزبانی، ‌عبدالله نصری، ‌انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.
  3. علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات کمک آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.
  4.  همان، ص 11.
  5.  همان، ص 20.
  6.  همان، ص 21 و 22.
  7.  فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.
  8. «چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1377.
  9. فیلسوف شرق، ص 74.
  10. چراغ فروزان، ص 200، 175، 231 و...
  11. همان، ص 34.
  12. همان، ص 126.
  13. همان، ص 165.
  14.  همان، ص 194.
  15. فیلسوف شرق، ص 88 و 89 و چراغ فروزان، ص 205 و 187.
  16.  فیلسوف شرق، ص 105 و 106 و علامه جعفری، ص 51ـ13 و آفاق مرزبانی، ص 49.
  17. علامه جعفری، ص 51.
  18.  آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25.
  19.  فیلسوف شرق، ص 158ـ164 و ص 208، 209 و 213.