معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

اشغال سرزمین "فلسطین "

   روند اشغال سرزمین "فلسطین " توسط اشغالگران بیگانه و صهیونیست:

عوامل اصلی این منازعه، ( تبدیل این سرزمین به محل یکی از طولانی‏ترین منازعات شناخته شدة بشری )                                                                                                                                                 

تاریخ، مذهب و جغرافیای فلسطین.

آنچه امروز به نام "فلسطین " می‏شناسیم، سرزمینی است بین یک مثلث به مساحت 27هزار کیلومتر مربع که تنها بخشی از "فلسطین تاریخی " را شامل می‏شود.

باید توجه داشت که "فلسطین " تا ابتدای قرن بیستم میلادی و پایان جنگ اول جهانی، یک محدودة جغرافیایی مشخص با مرزهای شناخته شده و ثابت نبود، بلکه تنها یک نام تاریخی برای منطقه‏ای در غرب آسیا محسوب می شد.این منطقه بین دریای مدیترانه و رودخانه اردن از یک طرف و بین رودخانه "لیطانی " و "دریای سرخ " از طرف دیگر محصور بود و به دلیل اقامت اقوامی با نام تاریخی "پالست " یا "فالسط " در این محدوده که حداقل به 13 قرن پیش از میلاد باز می‏گردد، "پالستین " یا "فلسطین " نام گرفت.

پیش از "پالست "ها یا "فالسط "ها، این سرزمین تا چند قرن به نام قوم دیگری که در آن استقرار و اکثریت یافته بود، "ارض کنعان " یا "سرزمین کنعان " نامیده می‏شد.

اطلاعات دقیقی از "فالسط " ها در منابع تاریخی به ثبت نرسیده است اما مسلّم این است که قوم "فالسط " توانست حضور خود را بر این سرزمین تثبیت کند و در طول تاریخ پرحادثة این دیار، راه خود را تا قرون معاصر باز نموده و نامش را بر این قطعه از آسیای غربی جاودانه کند. 

*صلیب و هلال

هدف ما در این مجال اندک، بازبینی پیشینه باستانی فلسطین و فلسطینیان نیست، چرا که ریشه‏های مسائلی که طی یک سده اخیر در فلسطین واقع شده است و انگیزه‏های عوامل بحران جاری در آن سرزمین، از نظر تاریخی، بسیار متأخر بوده و مشخصاً از روزهایی خونین و طولانی آغاز می‏شود که در تاریخ تمدن جهان از آن با عنوان "سال‏های جنگ‏های صلیبی " یاد می‏کنند؛ جنگ‏هایی که دو قرن تداوم یافت و زمینه‏ساز تغییرات جدی در دو تمدن غالب بر جهان، یعنی "تمدن اسلامی " و "تمدن مسیحی " را فراهم ساخت و به جرأت می‏توان گفت، آن چه امروز به طور مرسوم با عنوان منازعه "اعراب و اسرائیل " عنوان می‏شود، چیزی جز تداوم "جنگ‏های صلیبی " نیست و فلسطین بار دیگر به صحنة نبرد سرنوشت‏ساز دو تمدن غالب جهان تبدیل شده است و این بار نیز نتیجة نبرد، هر چه باشد، تأثیرات عمیق و بنیادینی در آیندة جهان خواهد داشت.

شهر سلام

شهر "بیت‏المقدس "( به فتح "م " و سکون "ق ") که در میان مسیحیان و یهودیان به "اورشلیم " یا "جروزالم " اشتهار دارد، قلب "فلسطین " محسوب می‏شود. این شهر در میان هر سه دین ابراهیمی "یهود، مسیحیت و اسلام "، صاحب تقدس و احترام است.

مسیحیان، این شهر را زادگاه، قتل‏گاه و مدفن [موهوم] حضرت عیسی بن مریم (علی نبینا و آله و علیه‌السلام) می‏دانند و مسلمانان هم برای محلی تحت عنوان "مسجد الاقصی " که در مرکز "بیت المقدس " واقع است، به عنوان نخستین قبله‏گاه مسلمانان (تا پیش از تعیین مسجدالحرام به عنوان قبله مسلمین) و همچنین محل آغاز سفر آسمانی پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) موسوم به "معراج "، حرمت فراوانی قائل هستند. بنابر نص صریح قرآن مجید، "مسجد الاقصی " و اطراف آن توسط خداوند برکت داده شده و بنابر سایر روایات اسلامی، این مسجد، دومین عبادتگاه مهم یکتاپرستان جهان است که سنگ بنای اصلی آن، همانند "مسجدالحرام "، به دستور خداوند متعال و توسط پیامبران الهی (علیهم‌السلام) گذاشته شده است.

یهودیان، سرزمین فلسطین را محل تشکیل اولین حکومت پادشاهی یهودی در سال 1029 پیش از میلاد می‏دانند. بنا بر روایات یهودیان، این حکومت توسط "شائول " تأسیس شد و توسط حضرت داوود (علی نبینا و آله و علیه‌السلام) بر سرتاسر فلسطین گسترش پیدا کرد و با قدرت حضرت سلیمان (علی نبینا و علیه‌السلام) تثبیت شد و با گسترش در میانه بین‏النهرین و مصر، تا سطح قدرتی منطقه‏ای و مقتدر، ارتقا پیدا کرد. این حکومت پس از مرگ "سلیمان "، دچار اختلاف و تجزیه شد و به دو حاکمیت مستقل تبدیل گردید که هر دو طی حدود سه قرن نابود ‏شدند.

مطابق دعاوی یهود "اورشلیم " پایتخت "حکومت متحد یهودی " و مدفن پادشاهان آن، یعنی "داوود " و "سلیمان " است. دانستن این نکته ضروری است که تنها سند موجود برای آن چه یهودیان پیرامون "فلسطین "، "اورشلیم " و "تشکیل حکومت یهود " ادعا می‏کنند، کتاب "تورات " یا همان "عهد عتیق " است.

با عنایت به آن چه ذکر شد، "بیت‏المقدس " همواره کانون توجه ادیان ابراهیمی جهان بوده و طبیعی است که با قدرت‏یابی هر کدام از این ادیان در عرصه‏های جهانی، برای تسلط بر این سرزمین به عنوان منطقه‏ای مهم و سرنوشت‏ساز، تلاش‏های مؤثری صورت گیرد.

*زیر پرچم مسلمانان

فلسطین طی سال‏های 633 تا 638 میلادی به طور کامل توسط سپاه مسلمانان به فرماندهی یکی از صحابه ی پیامبر اسلام (صلوات الله علیه)به نام "اسامه بن زید " از سلطة امپراتوری روم شرقی خارج شد و از آن پس تا 465 سال به عنوان بخشی از "ولایات شام "، تحت حاکمیت بلامنازع مسلمانان قرار گرفت.

*تهدید تمامیت اروپا

به فاصلة کوتاهی پس از فتح فلسطین، لشکریان خلفای مسلمان، سراسر شمال آفریقا را به تصرف درآورده و به تنگه‏ای دریایی در سرزمین "بربرها " (مراکش فعلی) رسیدند که پس از عبور سردار مسلمان، "طارق بن زیاد " از آن ، به تنگه "جبل‌الطارق " شهرت یافت. مسلمانان با پشت سرگذاشتن این تنگه، قدم به "اروپا " گذاشتند و با تصرف بخش اعظم "شبه جزیره ایبِری " (شامل "اسپانیا " و "پرتغال " کنونی) پشت دروازه‏های جنوبی فرانسه متوقف شدند. به این ترتیب تمامی سواحل جنوبی دریای مدیترانه تحت حاکمیت مسلمانان قرار گرفت و راه را برای تهدید شبه‌جزیرة "ایتالیا " - قلب تجاری و مذهبی اروپا - باز کرد.

طی قرن نهم میلادی، سپاهیانی از مسلمانان توانستند در مناطق جنوبی "ایتالیا " نفوذ کرده و حتی چندین بار دروازه‏های شهر "رُم " را لمس کنند، اما توسط امیرنشین‏های اروپایی و با زحمت فراوان به عقب رانده شدند. اگر در آن روزگار، نظام سیاسی اسلام دچار تقسیم‏بندی‏ها و منازعات داخلی نبود و می‏توانست توان بیشتری را در دریای مدیترانه متمرکز کند، بدون شک با تصرف شهری چون "رم "، جغرافیای سیاسی - مذهبی جهان، بسیار با امروز، متفاوت ‏بود.

به‌هرحال، نتیجة این حملات به جنوب "ایتالیا "، تصرف جزایر استراتژیکی چون "سیسیل " و "پالرمو " توسط مسلمانان بود و به این ترتیب به جز محدوده‏ای ناچیز از سواحل مدیترانه (عمدتاً در مجاورت یونان و ایتالیا) سایر آب‏های این دریا، در سیطرة کامل ناوگان تجاری و نظامی مسلمانان قرار گرفت.این وضع تا مقطع "سال‏های جنگ‏های صلیبی " ادامه داشت و دامنة بازرگانی مسلمانان از یک سوی دریا (یعنی از شام و مصر) به سوی دیگر (یعنی تونس، سیسیل، مراکش و اسپانیا) می‏رسید.

*کلیساوبحران قدرت و طلا

با ورود به قرن دهم میلادی، اروپا (کانون تمدن مسیحی) سیاه‏ترین و فلاکت‏بارترین روزگار خود را به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی آغاز می‏کرد؛ آن هم در حالی که ممالک اسلامی، طلایی‏ترین سال‏های تمدن اسلامی را پشت سر می‏گذاشتند.

آیین مسیحیت از یک سو به دلیل ناتوانی کلیسا در سامان بخشیدن به ممالک اروپایی و از سوی دیگر به خاطر پایان هزارة اول میلادی و عدم تحقق وعده‏های رهبران مذهبی مبنی بر ظهور حضرت مسیح (علی نبینا و علیه‌السلام) با بحرانی فرساینده و خطرناک روبه‌رو بود. قدرت‏های ریز و درشت اروپایی نیز با توجه به این "چالش سیاسی و فرهنگی دستگاه کلیسا در افکار عمومی "، سعی داشتند خود را از سلطه "پاپ " رها کرده و عواید اقتصادی مستملکات خویش را به جای سرازیر کردن به سوی روحانیت کاتولیک، در خزائن خود انباشته کنند. در چنین مقطعی، کانون‏های ثروت و قدرت مسیحی با تقویت بنیه نظامی و از همه مهم‏تر با استفاده از مناقشات داخلی مسلمانان، توانستند در سال 1091 میلادی جزیرة "سیسیل " را پس از حدود 600 سال، از کنترل حکومت‏های اسلامی خارج کنند. لشکریان مسیحی همچنین موفق شدنداز سال 1085 میلادی به بعد ،حوزة حکومت مسلمین را در "شبهه جزیره ی ایبری " کاهش دهند. به این ترتیب آب‌های "مدیترانه شرقی " به روی بازرگانان مسیحی باز شد و شهرهای ایتالیایی "پیزا "، "جنوا "، "ونیز " و "آمالفی " (اصلی‏ترین کانون‏های سرمایه‏داری در اروپای آن زمان) در صدد برآمدند دامنة قدرت تجاری خود را گسترش دهند و با پایان دادن به برتری مسلمانان در "مدیترانة غربی "، بازارهای آسیای غربی را (شامل خاورمیانه امروزی و بخش‏هایی از آسیای میانه) به روی کالاهای اروپای غربی بگشایند. همچنین با تحقق این امر، گلوگاه‏های تجاری پرسودی در مسیر باستانی و استرات‍‍ژیک "جاده ابریشم " تحت اختیار آنان قرار می گرفت. هیچ‏کس به وثوق و درستی نمی‏داند که این سرمایه‏داران ایتالیایی تا چه حد به شخص پاپ تقرّب داشتند اما به طور قطع اینان به دنبال بهانه‏هایی برای انگیزش احساسات عمومی بودند تا سپاهیان مورد نیاز خود را جهت تهاجم به مرزهای مسلمانان فراهم کنند و چه انگیزه‏ای برای عوام‏الناس مسیحی بهتر از آزادسازی زادگاه و مدفن حضرت عیسی مسیح (علی نبیناو علیه‏السلام)، در فلسطین بود؟ سرزمینی که سواحلی طولانی در "مدیترانة غربی " داشته و ارزان‏ترین راه تجاری زمینی برای رساندن کالاهای اروپایی به آسیا محسوب می‏شود.

گرچه نخستین کسی که لوای جنگ را برافراشت راهبی بنام پطرس از اهالی "گل "(فرانسه امروز) بود اما سرانجام این شخص "پاپ " بود که دست به کار شد؛ زیرا برپایی چنین جنگی می‏توانست "چالش سیاسی و فرهنگی دستگاه کلیسا در افکار عمومی " را مغفول کرده و باعث "اتحاد اروپای مسیحی " برای مقابله با "کفار " و آزادی "سرزمین مقدس " شود. همچنین اروپای درگیر منازعات خانمان‌سوز داخلی، به واسطة این تدبیر، می‏توانست با انتقال جنگ به خارج از اروپا، صلحی شیرین را تجربه کند. و در نهایت بدیهی بود که در صورت تحقق چنین مفروضاتی آن هم فرماندهی روحانیت کاتولیک، قدرت رنگ‌باختة کلیسا، نسبتاً احیا شود و بخش زیادی از سود سرشار حاصل از این "کشورگشایی مقدس " نیز خزائن کلیسا را انباشته‏تر کند.

*حکومت صلیبی اورشلیم

با سخنرانی پاپ "اوربانوس "، فراخوان عمومی از مسیحیان برای آزادی "سرزمین مقدس " آغاز شد و در سال 1097 اولین "ارتش صلیبی " به سوی فلسطین حرکت کرد.هیچ کدام از پادشاهان اروپایی در فرماندهی و هدایت اولین لشکر کشی شرکت نداشتند زیرا از عواقب این ماجرا بسیار بیمناک بودند و فقط نجبا و اصیل زادگان بر صلیبی ‌ها فرمانروایی می‌‌کردند.

علی رغم تجهیز و اعزام پر هیاهوی "ارتش صلیبی " ممالک اسلامی به قدری در منازعات داخلی خود غرق بودند که هیچ واکنشی در برابر این تهدید مسلم از خود نشان ندادند.

"صلیبیون " در سفری سه ساله، با گذر از آسیای صغیر و سوریه، به فلسطین پای گذاشت و پس از تصرف شهرهای "الرمله " و "یافا "، به "بیت‏المقدس " (اورشلیم) رسید.

"بیت‏المقدس " یک ماه در برابر محاصرة "صلیبیون " مقاومت کرد؛ اما سرانجام تسلیم شد و مسیحیان بلافاصله کشتاری عظیم را در تاریخ به نام خود ثبت رساندند و در حالی وارد صحن "بیت المقدس " شدند که گام های خود و سم هسبانشان در زیر لجه ای از خون قرار داشت.سرداران صلیبی در همان روز ، تأسیس "حکومت لاتینی اورشلیم " رادر مناطق تحت اشغال خود به پایتختی "بیت المقدس " اعلام کردند.این کشور جدیدالتأسیس، شامل قسمت اعظم خاک "ولایات شام " می شد و تنها شهرهای "حلب "، "دمشق " و "حمص " در کنترل مسلمانان باقی مانده بود.

"حکومت لاتینی اورشلیم "، بنادر مهم و استراتژیک "یافا "، "صور "، "عکا "، "بیروت " و "عسقلان " را به امیرنشین‏های "پیزا "، "ونیز " و "جنوا " واگذار کرد و به این ترتیب کانون‏های سرمایه‏داری ایتالیا نتیجة مطلوب خود را از جنگ صلیبی گرفتند و براثر این پیروزی جان تازه‏ای نیز در "دستگاه پاپی " دمیده شد. این وضعیت، 88 سال به طول انجامید.

*بازگشت "بیت المقدس "

در سال 1188، سپاه مسلمانان به فرماندهی "صلاح‏الدین ایوبی " در نبردی که به "جنگ حطین " اشتهار دارد، خطوط دفاعی "اشغالگران صلیبی " را درهم کوبید و طی چند ماه، تمامی خاک فلسطین و سوریه (ولایات شام) را آزاد کرد. در این بین "بیت‏المقدس " تنها پس از 12 روز محاصره، دروازة خود را به روی سپاهیان صلاح‏الدین گشود و به این ترتیب فلسطین و پایتخت آسمانی‏اش، برای حدود 8 قرن دیگر به آغوش اسلام بازگشت.

اروپا و لشکریان صلیبی‏اش برای بازیابی موقعیت طلایی خود تلاش بسیاری کردند و جنگ‏های صلیبی را تا یکصد سال بعد ادامه دادند؛ اما با شکست‏های مفتضحانه‏ای،که آزادی شهر "عکا " در سال 1291 میلادی آخرین آن ها به شمار می آید، موقتاً راضی به رها کردن "جبهه‏های صلیبی " شدند.

دربارة نتایج ظاهری و حقیقی جنگ‏های صلیبی مطلب فراوان است و البته این کتاب، عرصة طرح آن‏ها نیست؛ اما دانستن این نکته ضروری است که تجربة 80 سال تسلط بر آب‏های "مدیترانه شرقی "، به قدری شیرین و پرسود بود که از دست رفتن آن، زخمی عمیق بر پیکرة کانون‏های ثروت و قدرت اروپایی باقی گذاشت و سودای تسلط مجدد بر این منطقه، هیچ‏گاه از حیطة طرح و برنامه‏های آنان برای "تسلط بر گلوگاه‌های قدرت و ثروت جهان " خارج نشد.

منبع: سایت تبیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد