یکی از دانشمندان درباره فردوسی چنین ابراز عقیده کرده است: یکی از نیکبختیهای مردم پارسی زبان آنست که آزاد مردی در طوس بدنیا آید بر فرهنگ مملکتش عشق بورزد و به نیروی زبان گشادهتر از زبان دقیقی و اسدی و با گلستان اندیشههای چون بهشت برینش آن کار بزرگ را بپایان رساند و یادگاری از خود باقی گذارد که بر زبان و فرهنگ ما سایهای خوش بیافکند.
دستور نویسندگی را به سالها میآموزند اما زبده آن دو حرف است: چشم باز و بیان ساده.
باید نگاه کرذ و دید، شنید و فهمید، آنگاه دیده و فهمیده را آسان گفت و نوشت. یکی دنیا را میگردد و توشه نمیگیرد، دیگری از گردش کوی و برزن، یکدنیا گفتنی میآورد، چه آن یکی ندیده
و نفهمیده گذشته و این دیگری برای دیدن و فهمیدن، نگاه کرده و شنیده است.
« محمد حجازی»
هر که در راه پست و بلند و تاریک زندگی استوار نرود، عقل و دل و اراده اش، دایم در ستیز و
جانش در عذاب است.صفای خاطر یعنی تنها نعمت حقیقی، نصیب کسی است که دل و عقل و اراده اش دست از جنگ و ستیزه برداشته و زبان یکدیگر را فهمیده و هر سه یک چیز بخواهند و با هم به صلح و آشتی باشند. این حال بهشتی، جز به تدبیر و کوشش فراوان بدست نمیآید ولی هر کس توانست یک قدم به راهی برود، قدم دیگر را هم می تواند بردارد. منبع :حیات اندیشه
سلام مهربون :
دانستن ... تامل کردن و لحظه ای از همه دغدغه های پیرامونی فارغ شدن ...لذتی است شیرین و پی بردن و درک این لحظه شیرینی مضاعف ... شاید نکاتی را شنیده باشیم ... اما خواندن مجدد نکات ...یاد آور وعده هایی است که هر از چند گاه در خلوت تنهایی به خود داده ایم ... پس با «فکر نو » باشید تا همیشه ... شاد باش و شاد زی..........دوستارهمیشگی شما خودم