معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

ادامه شبهات حجاب (۳)

  • ادامه شبهات حجاب (۳)
    ۲ . حجاب‌، مانع‌ پیشرفت‌ و عامل‌ رکود
    یکی‌ از قدیمی‌ترین‌ ایرادها نسبت‌ به‌ پوشش‌ زن‌ این‌ بوده‌ که‌ حجاب‌،جلوی‌ فعالیت‌ زن‌ را می‌گیرد، نیمی‌ از انرژی‌ جامعه‌ یعنی‌ نیروی‌ زنان‌ به‌ هدرمی‌رود. در ایران‌ این‌ تز از زمان‌ رضاخان‌ مطرح‌ شد. وی‌ پس‌ از دیدار از دیارترک‌، آنگاه‌ که‌ درصدد ایجاد تحول‌ در جامعة‌ ایرانی‌ برآمد، اولین‌ گام‌ راکشف‌ حجاب‌ دانست‌.در مجلّة‌ نامة‌ جوانان‌ حجاب‌ چنین‌ به‌ نقد کشیده‌ شد :
    تاکی‌ کفن‌ سیاه‌ در بردارید
    تا چند نقاب‌ ننگ‌ بر سردارید

گر طالب‌ آزادی‌ و علم‌ و هنرید

ترکانه‌ حجاب‌ جهل‌ را بردارید

زهاوی‌ شاعر عرب‌ نیز گفته‌ بود:

اخر المسلمین‌ عن‌ امم‌ الارض‌ حجاب‌ تشقی‌ به‌ المسلمات‌

آنچه‌ سبب‌ عقب‌ ماندگی‌ مسلمانان‌ از دیگر ملل‌ شده‌، حجاب‌ زنان‌ مسلمان‌است‌.

و نیز گفته‌ است‌:

اسفری‌ فالحجاب‌ یا ابنة‌ فهرهو داء فی‌ الاجتماع‌ وخیم‌

دخترم‌ حجاب‌ را کنار گذار، زیرا حجاب‌ کسل‌کننده‌ و دردی‌ بدخیم‌ دراجتماع‌ است‌.

در پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ باید گفت‌:

1 . تلقی‌ «قایم‌ کردن‌ زن‌» از حجاب‌، با متون‌ دینی‌ و سیرة‌ پیشوایان‌ دین‌ناسازگار است‌. پوشش‌ و حجاب‌ زن‌ به‌ آن‌ معنا نیست‌ که‌ از فعالیت‌های‌اجتماعی‌ دست‌ کشد و در کنجی‌ زندانی‌ گردد.

قرآن‌ عفت‌ دختران‌ شعیب‌ را در حال‌ چوپانی‌ و آب‌ دادن‌ به‌گوسفندان‌ در جمع‌ مردان‌ بازگو می‌کند.

عفت‌ مریم‌ را در معبدی‌ که‌ همگان‌ چه‌ زن‌ و چه‌ مرد به‌ پرستش‌می‌آیند، می‌ستاید. رسول‌ خدا زن‌های‌ خویش‌ را درجنگ‌ها به‌ همراه‌می‌برد و زنان‌ مسلمان‌ را برای‌ مداوا عازم‌ جنگ‌ می‌کرد.

بسیاری‌ از مشاغل‌ اجتماعی‌ زمان‌ پیامبر را زنان‌ عهده‌دار بودند: ازفروشندگی‌، کار در مزرعه‌، پرستاری‌، معالجه‌ و درمان‌ بیماران‌ و... وهیچ‌کدام‌ مورد نهی‌ پیامبر قرار نگرفت‌. احادیث‌ فراوانی‌ از طریق‌زنان‌ پیامبر از رسول‌ خدا9 نقل‌ شده‌ است‌. آیا این‌ همه‌، برای‌ بطلان‌این‌ تلقی‌ کافی‌ نیست‌؟

2 . آمارهایی‌ که‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ ایرانی‌ پس‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ منتشر شده‌نشان‌دهندة‌ حضور چشم‌گیر و گستردة‌ آنان‌ در فعالیت‌های‌ اجتماعی‌است‌، با آن‌که‌ رعایت‌ حجاب‌ می‌کردند.

1 ـ 2. زنان‌ کارگردان‌ از اول‌ تا سال‌ 1357 سه‌ تن‌ بودند و از 1357 تا1363 به‌ شش‌ نفر رسیدند.

2 ـ 2. جمع‌ آثار نوشته‌ شده‌ توسط‌ زنان‌ از سال‌ 1300 تا 1349، 835جلد بود و از 1358 تا 1373، 3012 جلد.

3 ـ 2. درصد زنان‌ باسواد در سال‌ 1355، 5/30 بود و درصد مردان‌باسواد 9/58 و در سال‌ 1370 درصد زنان‌ با سواد 1/67 و درصدمردان‌ باسواد 6/80 شده‌ است‌.

 

4 ـ 2. جدول‌ زیر نشان‌دهندة‌ فعالیت‌ زنان‌ در اجتماع‌ است‌.

 

 

1355

1365

           

تعداد     

درصد

تعداد

درصد

جـمع‌

1212020

100

975310

100

فعالیت‌های‌ غیرقابل‌ طبقه‌بندی‌ و نامشخص‌

14826

2/1

45524

6/2

کشاورزی‌، دامپروری‌ و شکار

227935

8/18

259030

6/26     

استخراج‌ معادن‌

3284

3/0

537

0/0

صنعت‌

639099

7/52

210787

6/21

آب‌، برق‌ و گاز

1917

2/0

2251

2/0

ساختمان‌

7807

6/0

9320

0/1

عمده‌فروشی‌، خرده‌فروشی‌

 

 

 

 

رستوران‌ و هتلداری‌

12317

0/1

14681

5/1

حمل‌ و نقل‌ و ارتباطات‌

8824

7/0

8552

9/0

            خدمات‌ مالی‌، بیمه‌ و ملکی‌

9435

8/0

10469

1/1

خدمات‌ عمومی‌، اجتماعی‌ و شخصی‌

286576

6/23

414159 

5/42

 

 

توزیع‌ زنان‌ در گروه‌های‌ عمدة‌ فعالیت‌ در سال‌ 1355 و 1365

 

این‌ جدول‌ نشان‌ می‌دهد که‌ حضور زن‌ در عرصة‌ فعالیت‌های‌ اجتماعی‌ جزدر موارد اندکی‌ که‌ به‌ جهت‌ سختی‌ کارها، متناسب‌ با توان‌ جسمی‌ خانم‌هانبوده‌ است‌، افزون‌ شده‌ است‌.

5ـ 2. جدول‌ زیر حضور زن‌ را در فیلم‌های‌ قبل‌ از انقلاب‌ نمایش‌می‌دهد، در 610 فیلم‌ سال‌های‌ 1348 تا 1357 یعنی‌ دوران‌ آزادی‌ وبی‌حجابی‌ زن‌! نقش‌های‌ انسانی‌ زن‌ یعنی‌ دانشجو و محصل‌، مالک‌ و مدیر،کارمند، پرستار، معلم‌ 26 عدد و حضور زن‌، در نقش‌های‌ رقاصه‌ و خواننده‌،فاحشه‌، شاغل‌ در کاباره‌ 76 عدد است‌.

 

مشاغل‌ شخصیت‌های‌ زن‌ در فیلم‌های‌ نمایش‌ داده‌ شده‌ در سال‌های‌ 1348 تا 1357.

 

شغل‌ زن‌ در فیلم‌

تعداد نمایش

خانه دار

55

دانشجو و محصل

4

رقاصه و خواننده

52

فاحشه

22

هنرمند و نویسنده

8

شاغل در کاباره

10

کارگر و مشاغل هم ردیف

16

بیکاره ولگرد

15

مالک و مدیر

7

کارمند

4

پرستار

5

معلم‌

6

غیره

19

 

3. کتابی‌ به‌ زبان‌ عربی‌ نگاشته‌ شده‌ با عنوان‌ الفتانات‌ المتحجبات‌ و ازهمین‌ دید به‌ مسألة‌ نگاه‌ کرده‌ است‌ که‌ زنان‌ هنرمند و مفید در جامعه‌ که‌ ازپوشش‌ اسلامی‌ برخوردارند، کم‌ نیستند.

خلاصه‌ نه‌ تلقی‌ دین‌ از حجاب‌ گوشه‌گیری‌ و گوشه‌نشینی‌ زن‌ است‌ و نه‌ درمیدان‌ عمل‌ حجاب‌ باعث‌ رکود فعالیت‌ شده‌ است‌.

شاید این‌ پرسش‌ و ایراد از تلقین‌های‌ سوء خبر می‌دهد یا دستمایة‌ کسانی‌را که‌ دنبال‌ بی‌بندوباری‌ هستند نشان‌ می‌دهد.

 

5 . حجاب‌، عامل‌ دلمردگی‌ زنان‌

گفته‌ می‌شود محصور کردن‌ زنان‌ در چادر و چاقچور، با رنگ‌های‌ تیره‌ ومشکی‌ نشاط‌ و شور حیات‌ را از زنان‌ سلب‌ می‌کند. غریزة‌ خودآرایی‌ وزینت‌طلبی‌ زنان‌ را که‌ عاملی‌ برای‌ رونق‌ بخشیدن‌ به‌ زندگی‌ است‌، ازمیان‌می‌برد.

در مجلّة‌ زنان‌ شمارة‌ 22 که‌ گفتگویی‌ پیرامون‌ رنگ‌ لباس‌ به‌ انجام‌ رسیده‌،در آغاز گفتگو این‌ قضاوت‌ از سوی‌ نشریه‌ به‌ چشم‌ می‌خورد :

اینک‌ به‌ گرد خویش‌ نظر کنیم‌، چرا درمحیط‌ ما، شهر ما و پوشش‌ ما ازرنگ‌های‌ روشن‌، خبر و اثری‌ نیست‌؟ و چون‌ نیست‌، حال‌ ما چون‌ است‌؟چرا مردم‌ بیش‌تر به‌ سیاهی‌ گراییده‌اند و بسیاری‌ خود نمی‌دانندچرا؟

و نیز نوشته‌ است‌:

ما با انتخاب‌ رنگ‌های‌ تیره‌، محیطی‌ غمبار و تیره‌ آفریدیم‌ و این‌ محیط‌غمبار و تیره‌ ما را وا می‌دارد که‌ رنگ‌های‌ تیره‌ انتخاب‌ کنیم‌. ما محیط‌می‌آفرینیم‌ و محیط‌ ما را دوباره‌ تکرار می‌کنند.

گرچه‌ در این‌ گفتگو رنگ‌ عامل‌ دلمردگی‌ تلقی‌ شده‌ ولی‌ از لابه‌لای‌گفتگو و طرح‌ زیرکانه‌ پرسش‌ها می‌توان‌ فهمید که‌ تنها رنگ‌ نیست‌ که‌ محیط‌را غمباره‌ می‌کند، بلکه‌ پیش‌ از رنگ‌ امور دیگری‌ نیز نقش‌ دارد.

به‌ نظر می‌رسد یکی‌ از زمینه‌های‌ شبهه‌تراشی‌، حاکمیت‌ سلیقه‌ها به‌ جای‌آرا و نظرات‌ دینی‌ است‌. بسیاری‌ از متدینان‌، باورها و سلیقه‌های‌ خود را به‌ نام‌دین‌ عرضه‌ می‌کنند که‌ بسا زمینة‌ نفرت‌ و تندی‌ علیه‌ دین‌ را فراهم‌ می‌سازد.به‌گمان‌ ما این‌ تلقی‌ از حجاب‌ پیش‌ زمینه‌ای‌ از این‌ اعمال‌ سلیقه‌ها را دارد.

در مثل‌ این‌ اظهار نظر را به‌ ببینید:

اسلام‌ از زن‌، متانت‌ و پوشیده‌ بودن‌ و شاخص‌ نشدن‌ در جامعه‌ را خواسته‌است‌. باید دنبال‌ این‌ باشیم‌ که‌ چه‌ چیزی‌ نظر اسلام‌ را تأمین‌ می‌کند. به‌ نظرمن‌ اگر زن‌ چادر سفید و یا رنگ‌های‌ دیگر به‌ سر کند در جامعه‌ شاخص‌می‌شود. همین‌ چادر مشکی‌ پوششی‌ است‌ که‌ زن‌ را واقعاً متین‌ جلوه‌ می‌دهدو پوشش‌ خوبی‌ است‌.

در متون‌ اسلامی‌ و دینی‌ رنگ‌ خاصی‌ برای‌ پوشش‌ زنان‌ توصیه‌ نشده‌ است‌همان‌گونه‌ که‌ به‌ مدل‌ خاصی‌ از پوشش‌ سفارش‌ نشده‌ است‌.

رنگ‌ و مدل‌ را فرهنگ‌ ملی‌ و آداب‌ و رسوم‌ هر جامعه‌ تعیین‌ می‌کند.تعبیر دقیق‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ که‌ «چادر بهترین‌ نوع‌ حجاب‌ و نشان‌ ملی‌ مااست‌» حاکی‌ از این‌ امر است‌.

به‌جز آن‌، توصیه‌هایی‌ در تفاوت‌ ظاهری‌ زن‌ و مردبه‌ چشم‌ می‌خورد:

اولاً قرآن‌ زینت‌ ظاهر را استثنا کرده‌ و پوشیدن‌ آن‌ را لازم‌ نمی‌داند.

ثانیاً در حدیثی‌ پیامبر9 می‌فرماید زن‌ها قدری‌ ناخن‌ خود را بلندبگذارند که‌ برای‌ آنان‌ زیبنده‌تر است‌:

«عن‌ ابی‌ عبدالله(ع) قال‌: قال‌ رسول‌ الله9 للرجال‌: قصوا اظافیرکم‌ و للنساء:اترکن‌ من‌ اظفار کن‌ فانه‌ ازین‌ لکّن‌»

امام‌ صادق‌(ع) فرمود: رسول‌ خدا9 به‌ مردان‌ فرمود: ناخن‌ها راکوتاه‌کنند و به‌ زنان‌ فرمود: قدری‌ از ناخن‌ خود را باقی‌ بگذارید زیرا برای‌ شمازیباتر است‌.

امام‌ باقر(ع) خطاب‌ به‌ زنان‌ فرموده‌است‌:

«لاینبغی‌ للمرأة‌ ان‌تعطل‌ نفسها و لو ان‌ تعلق‌ فی‌ عنقها قلادة‌»      

سزاوار نیست‌، زنی‌ خود را بدون‌ زیور واگذارد، لااقل‌ گردنبندی‌ به‌گردن‌ آویزد.

پیامبر به‌ زنان‌ دستور می‌دهد دستان‌ (ناخن‌) خود را رنگ‌ کنند، زنان‌شوهردار با این‌ عمل‌ برای‌ شوهر آرایش‌ کرده‌ و زنان‌ بی‌شوهر نیز از شباهت‌ به‌مردان‌ خارج‌ شده‌اند.

از این‌ گونه‌ توصیه‌ها در متون‌ دینی‌ فراوان‌ است‌. این‌ها نشان‌ می‌دهد، میان‌زن‌ و مرد تفاوتی‌ است‌ که‌ باید آن‌ را منظور داشت‌. امّا نباید این‌ها به‌ هرزگی‌جنسی‌ بیانجامد و محیط‌ اجتماعی‌ را آلوده‌ کند.

به‌ نظرنمی‌رسد با رعایت‌ مجموع‌ آنچه‌ در شریعت‌ اسلامی‌ درباب‌ زنان‌صادر شده‌، دلمردگی‌ بر آنان‌ عارض‌ گردد. البته‌ باید سلیقه‌ها را کنار گذاشت‌و به‌ مجموعة‌ توصیه‌ها توجه‌ کرد و باید بر آن‌ بیفزاییم‌ که‌ زن‌ انسان‌ است‌، قبل‌از آن‌که‌ زن‌ باشد، باید خواسته‌های‌ انسانی‌ خود را از قبیل‌، دانش‌ و معرفت‌،حقیقت‌ جویی‌، عدالت‌خواهی‌ و ... را نیز اشباع‌ کند و در کنار آن‌ به‌ ارضای‌خواسته‌های‌ زنانه‌ که‌ اقتضای‌ طبیعت‌ اوست‌، بپردازد.

 

6 . حجاب‌، سلب‌ آزادی‌ زن‌!

زندانیان‌ چادر عنوان‌ کتابی‌ است‌ که‌ توسط‌ خانم‌ شهره‌ مستشار درانگلیس‌ منتشر شده‌ است‌. چنانچه‌ از عنوان‌ پیدا است‌ حجاب‌، ضد آزادی‌ زن‌تلقی‌ شده‌ است‌. کسانی‌ که‌ برابری‌ زن‌ و مرد را در همة‌ زمینه‌ها طلب‌ می‌کنند وخواهان‌ یکسانی‌ مطلق‌اند، نیز همین‌ تلقی‌ را از حجاب‌ دارند.

می‌دانیم‌ که‌ آزادی‌ قلمروهایی‌ دارد: بیان‌، عقیده‌، فعالیت‌ سیاسی‌ و ...حجاب‌ کدام‌ آزادی‌ را سلب‌ می‌کند؟ چگونه‌ زندانی‌ برای‌ زنان‌ ایجاد می‌کند؟اگر گفتیم‌ حضور اجتماعی‌ زنان‌ ممنوع‌ نیست‌ بلکه‌ مطلوب‌ است‌، اگر گفتیم‌اختلاط‌ زن‌ و مرد آن‌جا که‌ اختلاط‌ دو انسان‌ باشد حرمت‌ ندارد بلکه‌ اختلاط‌انوثت‌ و ذکورت‌ محرّم‌ است‌، اگر فعالیت‌های‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ زنان‌ منعی‌نداشت‌، دیگر کدام‌ آزادی‌ است‌ که‌ با حجاب‌ سلب‌ شده‌ است‌؟ مگر این‌که‌مراد از آزادی‌، هرزگی‌ جنسی‌ و بی‌بندوباری‌ غریزی‌ باشد که‌ البته‌ حجاب‌ این‌آزادی‌ را تحدید می‌کند و رسالت‌ حجاب‌ هم‌ همین‌ است‌.

و نیز حجاب‌ برخی‌ دشواری‌ها را به‌ دنبال‌ دارد که‌ اگر اصل‌ آن‌ برای‌ سلامت‌ ورشد جامعه‌ انسانی‌ مفید انگاشته‌ شود، باید آن‌را متحمل‌ شد. مگر دانش‌اندوزی‌،با محدودیت‌ همراه‌ نیست‌، مگر راست‌ گویی‌، برخی‌ آزادی‌ها را سلب‌ نمی‌کند؟

 

7 . بی‌حجابی‌، بی‌حیایی‌ نیست‌؟

گاه‌ گفته‌ می‌شود عفاف‌ غیر از حجاب‌ است‌، چنین‌ نیست‌ که‌ اگر زنان‌حجاب‌ نداشته‌ باشند، عفیف‌ و پاکدامن‌ نیستند. ویل‌ دورانت‌ می‌گوید:

عفت‌ با لباس‌ پوشیدن‌ هیچ‌ رابطه‌ ندارد.

پروین‌ اعتصامی‌ گفته‌ بود:

چشم‌ و دل‌ را پرده‌ می‌بایست‌ اما از عفاف‌چادر پوسیده‌، بنیاد مسلمانی‌ نبود

گاه‌ این‌ مطلب‌ از شخصیت‌های‌اسلامی‌ نیز نقل‌ می‌شود و زنان‌ شمال‌ رامثل‌ می‌آورند که‌ آنان‌ با آن‌که‌ در شالیزار با لباس‌ خاص‌ خود فعالیت‌ می‌کنند وحجاب‌ ویژه‌ مورد نظر را ندارند اما عفیف‌ و پاک‌ هستند. و نیز می‌توان‌ به‌زنان‌ روستایی‌ مثل‌ زد که‌ بی‌حجابی‌ آن‌ها، بی‌حیایی‌ انگاشته‌ نمی‌شود.

چنانچه‌ در مقدمات‌ بحث‌ یاد شد، ما نیز عفاف‌ و حجاب‌ را یکی‌ نمی‌دانیم‌لکن‌ با این‌ تحلیل‌ نیز مخالفیم‌. عفاف‌ حالتی‌ درونی‌ است‌ و حجاب‌ به‌ ظاهر وشکل‌ برمی‌گردد. و تفاوت‌ آن‌ دو، تفاوت‌ ظاهر و باطن‌ است‌. و نیز می‌پذیریم‌که‌ ممکن‌ است‌ افرادی‌ عفیف‌ و پارسا باشند امّا حجاب‌ را به‌ گونه‌ای‌ که‌ موردتوصیة‌ شرع‌ است‌ دارا نباشند ولی‌ به‌ این‌ امر هم‌ باید توجه‌ کرد که‌ این‌ جدایی‌ تاکجا می‌تواند ادامه‌ یابد؟ آیا می‌تواند به‌ عنوان‌ یک‌ قاعدة‌ عام‌ در آید؟ اگرچنین‌ است‌ چرا تنها به‌ زنان‌ روستایی‌ که‌ تعداد اندکی‌ از زنان‌ را تشکیل‌می‌دهند استناد می‌شود. چرا زنان‌ شهری‌ چنین‌ نیستند؟ بنابراین‌ امکان‌ جدایی‌عفاف‌ از پوشش‌، گرچه‌ پذیرفته‌ می‌شود، امّا قانونگذار با توجه‌ به‌ اوضاع‌اجتماعی‌ و روحیات‌ و هوس‌های‌ آدمی‌ باید عموم‌ را در نظر گیرد و قانون‌وضع‌ کند؛ نه‌ این‌که‌ چون‌ چند زن‌ بدون‌ حجاب‌، عفاف‌ خود را حفظ‌ می‌کنندقانون‌ را بشکند.

از آن‌ گذشته‌ اگر زنان‌ بدون‌ حجاب‌، عفیف‌ و پاک‌ هستند آیا مردان‌ نیزچنین‌اند. و هوسبازی‌ نمی‌کنند و از هرزگی‌ دست‌ برمی‌دارند. حجاب‌ زن‌ ومرد تدبیری‌ است‌ برای‌ سلامت‌ جامعة‌ انسانی‌ و در قانونگذاری‌ باید این‌ کلیت‌منظور گردد.

از سوی‌ دیگر مگر می‌توان‌ رابطه‌ بین‌ ظاهر و باطن‌ را ندیده‌ انگاشت‌. ظاهرهم‌ نشانة‌ باطن‌ است‌؛ چرا که‌ «رنگ‌ رخساره‌ خبر می‌دهد از سرّ درون‌». متانت‌در سلوک‌ و رفتار ظاهری‌ و سنگینی‌ در انتخاب‌ لباس‌ و پوشش‌ از عفاف‌درونی‌ خبرمی‌دهد.

و نیز ظاهر بر باطن‌ اثر می‌گذارد. مگر چنین‌ نیست‌ که‌ رنگ‌ لباس‌ بر روان‌آدمی‌ اثر می‌گذارد؟ مگر چنین‌ نیست‌ که‌ نام‌ افراد در شخصیت‌ درونی‌ آن‌هااثر می‌گذارد؟ همین‌ گونه‌ است‌ پوشش‌ و نوع‌ لباس‌ آدمی‌.

مسألة‌ تأثیر ظاهر بر باطن‌ هم‌ مورد تأیید اسلام‌ است‌ و هم‌ دانش‌روان‌شناسی‌ برآن‌ تأکید دارد.

در روایات‌ اسلامی‌ تعبیرهایی‌ از این‌ قبیل‌ بسیار داریم‌:

«مصافحه‌ کنید تا کینه‌ها از میان‌ روند».

«هنگام‌ خشم‌، با آب‌ خنک‌ وضو سازید».

«نگاه‌ به‌ آب‌ و سبزیها فرح‌بخش‌ است‌».

و...

خلاصه‌ آن‌که‌

1. قانونگذار نمی‌تواند یک‌ فرد یا گروه‌ اندک‌ را ملاک‌ وضع‌ قانون‌ قرار دهد.

2. ظاهر نشانة‌ باطن‌ است‌.

3. ظاهر بر باطن‌ و درون‌ تأثیر می‌گذارد.

 

8 . تفاوت‌ حجاب‌ مرد و زن‌ چرا ؟

چرا در حجاب‌ و پوشش‌ میان‌ زن‌ و مرد فرق‌ گذاشته‌ می‌شود؟ چرا زن‌ بایدخود را بپوشاند اما مرد آزاد است‌؟ در یکی‌ از نشریات‌ زنانه‌ خارج‌ از کشور،پس‌ از نقل‌ سخن‌ یکی‌ از نویسندگان‌، در مقام‌ نقد نوشته‌ است‌:

... وی‌ در صحبت‌هایش‌ حجاب‌ و پوشش‌ را فقط‌ برای‌ زن‌ها ضروری‌می‌داند؛ زیرا آن‌ها، عامل‌ فسادند و اگر زنی‌ با معیارهای‌ اسلامی‌ راه‌ نرود ونشستن‌ و برخاستنش‌ باعث‌ ناراحتی‌ «بعضی‌»ها شود، زن‌ بی‌حیا محسوب‌می‌شود. پس‌ بنابراین‌ بی‌عقل‌ و سبک‌ سر است‌ و آن‌ مردهایی‌ که‌ با حرکات‌زن‌ دچار ناراحتی‌ می‌شوند کاملاً عادی‌ و به‌ حق‌ هستند. این‌ زن‌ است‌ که‌ بایدمتانت‌ داشته‌ باشد و کار حرام‌ نکند، و زن‌ است‌ که‌ باید اجازه‌ ندهد که‌ کسی‌به‌ وی‌ نگاه‌ حرام‌ بیندازد. و زن‌ است‌ که‌ همیشه‌ باید «ناموس‌» خود را بپوشاندو ... از وظایف‌ مرد، هیچ‌وقت‌ کسی‌ حرف‌ نمی‌زند؛ زیرا مرد از نظر فقهاآزاد خلق‌ شده‌ است‌.

همین‌ مطلب‌ را استاد عبدالحلیم‌ ابوشقه‌ در کتاب‌ تحریر المراة‌ فی‌عصرالرسالة‌ آورده‌ و به‌ آن‌ پاسخ‌ گفته‌ است‌.

در پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ باید گفت‌: تفاوت‌ فیزیکی‌ و روانی‌ زنان‌ و مردان‌جای‌ انکار ندارد. در هیچ‌ کجای‌ جهان‌، نوع‌ مردان‌ گوشواره‌ طلا در گوش‌نمی‌کنند و از گردنبد طلا و النگو استفاده‌ نمی‌کنند. در هیچ‌ کجای‌ جهان‌مردان‌ از لوازم‌ آرایش‌ صورت‌ برای‌ زیبایی‌ چشم‌ و ابرو و گونه‌ استفاده‌نمی‌کنند. در هیچ‌ کجا مردان‌ دامن‌ نمی‌پوشند. این‌ امر به‌ امروز مربوط‌ نیست‌.از گذشته‌ تا به‌ حال‌ چنین‌ بوده‌ است‌. از این‌ حقیقت‌ می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ دربرخی‌ خصلت‌ها زنان‌ با مردان‌ یکسان‌ نیستند و در این‌ فرض‌ می‌توان‌ احکام‌متفاوت‌ برای‌ آن‌ها وضع‌ کرد.

از همین‌ مقوله‌ است‌ تفاوت‌ مرد و زن‌ در تحریک‌ غریزة‌ جنسی‌. مردان‌زودتر از زنان‌ برانگیخته‌ می‌شوند و بسیاری‌ از چیزهایی‌ که‌ برای‌ مردان‌ مهیج‌است‌ زنان‌ را به‌ تهییج‌ وا نمی‌دارد.

بر این‌ پایه‌، اگر قانون‌ پوشش‌ برای‌ آن‌ است‌ که‌ زمینه‌های‌ تهییج‌ جنسی‌ درغیر محیط‌ خانواده‌ از میان‌ رود، این‌ واقعیت‌های‌ متفاوت‌، احکام‌ ویژه‌ رابه‌دنبال‌ می‌کشد.

بر همین‌ اساس‌ در شریعت‌ اسلامی‌ در نگاه‌ زن‌ و مرد به‌ یکدیگر تفاوت‌دیده‌ می‌شود. برخی‌ از فقها در رسالة‌ خود نوشته‌اند:

نگاه‌ کردن‌ مرد به‌ بدن‌ زنان‌ نامحرم‌ و همچنین‌ نگاه‌ کردن‌ به‌ موی‌ آنان‌ چه‌ باقصد لذت‌، چه‌ بدون‌ آن‌ ، چه‌ با ترس‌ از وقوع‌ در حرام‌، چه‌ بدون‌ آن‌، حرام‌است‌. و نگاه‌ کردن‌ به‌ صورت‌ آنان‌ و دست‌هایشان‌ تا مچ‌ اگر به‌ قصد لذت‌ یابا ترس‌ وقوع‌ در حرام‌ باشد، حرام‌ است‌. بلکه‌ احتیاط‌ مستحب‌ آن‌ است‌ که‌بدون‌ قصد لذت‌ و ترس‌ از وقوع‌ در حرام‌ هم‌ به‌ آن‌ها نگاه‌ نکند و نیز نگاه‌کردن‌ زن‌ به‌ بدن‌ مرد نامحرم‌ حرام‌ می‌باشد، مگر به‌ جاهایی‌ از بدن‌ که‌ درمتعارف‌، التزام‌ به‌ پوشیدنش‌ نیست‌ مثل‌ سر و دست‌ها و ساق‌ پاها که‌ نگاه‌کردن‌ زن‌ به‌ این‌ جاها اگر بدون‌ لذت‌ و خوف‌ وقوع‌ در حرام‌ باشد اشکال‌ندارد.

در این‌ زمینه‌، علامه‌ فضل‌الله در پرسش‌ و پاسخی‌ چنین‌ گفته‌ است‌:

«هل‌ یجوز للمرأة‌ ان‌ تنظر الی‌ رجل‌ عار عداالعورتین‌؟         

یجوز ذلک‌ فی‌ ما اعتاد الرجل‌ کشفه‌، اما فی‌ الفرض‌ المذکور فالحکم‌ بالجواز محل‌اشکال‌، و ان‌ کان‌ للجواز وجه‌ الافی‌ حال‌ الخوف‌ من‌ الفتنة‌».          

آیا زن‌ می‌تواند به‌ مرد عریانی‌ که‌ تنها عورتش‌ پوشیده‌ است‌ نگاه‌ کند؟

نگاه‌ به‌ مردان‌ به‌ مقداری‌ که‌ به‌ طور متعارف‌ پوشیده‌ نیست‌ مانعی‌ ندارد. امانسبت‌ به‌ مورد سؤال‌، جوازْ بی‌اشکال‌ نیست‌. گرچه‌ حکم‌ به‌ جواز وجهی‌دارد مگر ترس‌ فتنه‌ در میان‌ باشد.

ناگفته‌ نماند که‌ این‌ دیدگاه‌ تمامی‌ فقها نیست‌ و مقلدان‌ باید به‌ رأی‌ و نظرمرجع‌ خود عمل‌ کنند. اما از منظر یک‌ بحث‌ علمی‌ این‌ رأی‌ قابل‌ دفاع‌ است‌ وآنچه‌ را که‌ در پاسخ‌ به‌ ایراد گفتیم‌، تأیید می‌کند.

عصارة‌ سخن‌ آن‌که‌، تفاوت‌ حجاب‌ زن‌ و مرد از واقعیت‌های‌ وجودی‌ این‌دو صنف‌ برخاسته‌ است‌ و این‌ تمایز به‌ نحوی‌ است‌ که‌ جای‌ انکار ندارد.

 

9 . حجاب‌، و افزایش‌ التهاب‌

گروهی‌ بر این‌ باورند که‌ حجاب‌ نه‌ تنها زمینه‌های‌ لذت‌جویی‌ زن‌ و مرد رااز میان‌ برمی‌دارد بلکه‌ طبق‌ اصل‌ و قاعدة‌ «الانسان‌ حریص‌ علی‌ ما منع‌» آن‌هارا آزمندتر می‌کند. بر این‌ اساس‌ هم‌ تشویش‌ و اضطراب‌ و التهاب‌ در آن‌هابیش‌تر می‌شود و هم‌ زمینه‌ سوء استفاده‌ را بیش‌تر می‌کند. در یکی‌ از نشریات‌خارج‌ از کشور آمده‌ است‌:

به‌ اعتقاد فروید، لذت‌ نظر بارگی‌ در معادله‌ بین‌ لذت‌ و رنج‌ نهفته‌ است‌.لازمة‌ لذت‌ بردن‌ از نگاه‌ این‌ است‌ که‌ میان‌ نگرنده‌ و نگریسته‌ فاصله‌ باشد،زیرا فاصله‌ مانند غیبت‌، خود اشتیاق‌ برانگیز است‌. حجاب‌ و نظام‌ نگریستن‌آزرمگین‌ پاره‌هایی‌ از صورت‌ و اندام‌ زن‌ و مرد را می‌پوشانند و به‌ این‌ترتیب‌، فاصله‌ای‌ به‌ وجود می‌آورند که‌ مایة‌ لذت‌ بردن‌ از دیدن‌ و شنیدن‌است‌. این‌ گونه‌ محدودیت‌ها در نگاه‌، در عین‌ حال‌، به‌ سوژة‌ نگاه‌، بُعدی‌تحریک‌ کننده‌ می‌بخشد و به‌ این‌ ترتیب‌، زن‌ به‌ عاملی‌ اشتیاق‌انگیز بدل‌می‌شود، و سرانجام‌، همان‌ نتیجه‌ای‌ به‌ بار می‌آید که‌ با اصول‌ و احکام‌ دینی‌دربارة‌ حجاب‌ و نگاه‌ در تضاد است‌؛ یعنی‌ احکامی‌ که‌ برای‌ جلوگیری‌ ازهوس‌ انگیزشدن‌ زن‌ وضع‌ شده‌ است‌.

در همین‌ مقاله‌ از نظریه‌ای‌ یاد شده‌ که‌ چادر را با عنوان‌ دام‌ یا نقاب‌ به‌ بحث‌گذاشته‌ است‌. راسل‌ نیز همین‌ عقیده‌ را پذیرفته‌ و از آن‌ دفاع‌ می‌کند، وی‌ دراین‌ زمینه‌ چنین‌ نوشته‌ است‌:

میزان‌ دفعاتی‌ که‌ یک‌ مرد احساس‌ شهوت‌ می‌کند مربوط‌ به‌ شرایط‌ خاص‌فیزیکی‌ خود است‌، در صورتی‌ که‌ فرصت‌هایی‌ که‌ برانگیزانندة‌ چنین‌تمایلاتی‌ در او هستند مربوط‌ به‌ قراردادهای‌ اجتماعی‌ که‌ او پای‌بندبدان‌هاست‌ می‌باشد.     

برای‌ بشر اولیه‌ دوران‌ ویکتورین‌، قوزک‌ پای‌ یک‌ زن‌، محرک‌ کفایت‌کننده‌ای‌ بود. در حالی‌که‌ یک‌ مرد امروزی‌ جز با دست‌ یافتن‌ به‌ مقصودنهایی‌ به‌ هیچ‌ ترتیب‌ تحریکی‌ نشان‌ نمی‌دهد. این‌ امر کاملاً مربوط‌ به‌ مدل‌لباس‌ خانم‌هاست‌. اگر عریانی‌ قوزک‌ مد بود، همان‌ کافی‌ بود که‌ ما را تهییج‌کند، و زن‌ها هم‌ مجبور بودند ـ همان‌طوری‌ که‌ در بعضی‌ از قبایل‌ بربری‌مجبورند ـ که‌ از لباس‌ پوشیدن‌ به‌ عنوان‌ وسیله‌ای‌ که‌ خود را از نظر جنسی‌جالب‌ توجه‌ نمایند، استفاده‌ کنند. درست‌ نظیر چنین‌ ملاحظاتی‌ در موردادبیات‌ و تصاویر نیز صدق‌ می‌کند. آنچه‌ در زمان‌ بشر ویکتورین‌ محرک‌بود، در مردان‌ دوره‌ای‌ نسبتاً آزادتر، کاملاً بی‌اثر بود. هر چه‌ متدین‌ نماهاآزادی‌ جنسی‌ را بیش‌تر محدود کنند، به‌ همان‌ اندازه‌ نیز مردم‌ زودترتحریک‌ خواهندشد.   

نُه‌ دهم‌ استقبال‌ مردم‌ از مجلات‌ سکسی‌ به‌ خاطر تلقین‌های‌ ناشایستی‌ است‌ که‌علمای‌ اخلاق‌ در جوانان‌ ایجاد کرده‌اند. یک‌ دهم‌ بقیه‌ نیز به‌ صورت‌فیزیولوژیکی‌ است‌. به‌ هر صورت‌ و با هر قانونی‌ که‌ باشد بالأخره‌ به‌ وجهی‌اتفاق‌ خواهد افتاد. من‌، با وجود این‌که‌ می‌ترسم‌ در این‌ مورد مردمان‌ِ کمی‌ بامن‌ موافق‌ باشند مصرانه‌ معتقدم‌ که‌ هرگز و به‌ هیچ‌ صورتی‌ نباید قانونی‌ درمورد جلوگیری‌ از انتشارات‌ جنسی‌ وجود داشته‌ باشد.

علامه‌ سید محمدحسین‌ فضل‌الله در میزگردی‌ در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌، چنین‌ابراز عقیده‌ کرده‌ است‌ که‌: این‌ قاعده‌ نسبت‌ به‌ فکر و اندیشه‌ صادق‌ است‌. یعنی‌فکر و اندیشه‌ را نمی‌توان‌ کتمان‌ کرد؛ بلکه‌ پنهان‌ ساختن‌ آن‌، آدمی‌ را بیش‌ترحریص‌ می‌کند تا از آن‌ مطلع‌ گردد. اما حجاب‌ چنین‌ خاصیتی‌ ندارد. زیرا اگرزن‌ حجاب‌ را آن‌گونه‌ که‌ دین‌ گفته‌ رعایت‌ کرد از این‌ التهاب‌ و حرص‌ وآزمندی‌ خبری‌ نیست‌. آن‌گاه‌ مثلی‌ می‌آورد و می‌گوید: اگر درب‌ خانه‌ یاگاوصندوق‌ نیمه‌ باز باشد دیگران‌ می‌خواهند بدانند داخل‌ آن‌ چیست‌. ولی‌ اگربسته‌ باشد چنین‌ هوسی‌ در دیگران‌ پدید نمی‌آید.

این‌ پاسخ‌ تا اندازه‌ای‌ به‌ حل‌ مسأله‌ نزدیک‌ شده‌ است‌. و بر آن‌ باید افزودکه‌ اولاً چادر ملاک‌ و معیار حجاب‌ شرعی‌ نیست‌ تا بتوان‌ با نقد آن‌ به‌ نقد یک‌دیدگاه‌ پرداخت‌.

ثانیاً سوء استفاده‌ از چادر یا حجاب‌ به‌ معنای‌ نادرستی‌ این‌ فرهنگ‌ نیست‌.اگر در کشورهای‌ پیشرفته‌ نمایندگان‌ مجلس‌ یا افراد پلیس‌ از موقعیت‌ و منصب‌خود سوء استفاده‌ کنند آیا به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ مجلس‌ و پلیس‌ برای‌ جامعه‌بی‌فایده‌ است‌؟ یا این‌که‌ باید جلوی‌ سوء استفاده‌ را  گرفت‌. همین‌ گونه‌ است‌اگر زنی‌ از چادر سوء استفاده‌ کند.

گذشته‌ از آن‌، اگر در جامعه‌، زن‌ حضوری‌ انسانی‌ داشته‌ باشد ـ که‌ قبلاً بدان‌پرداخته‌ شد ـ و انوثت‌ خود را به‌ محیط‌ خانه‌ اختصاص‌ دهد و جامعه‌، عرصة‌فعالیت‌ و تلاش‌ مردان‌ و زنان‌ باشد، چنین‌ وضعی‌ پیش‌ نخواهد آمد.

بر این‌ها باید افزود که‌ تلاش‌ شریعت‌ در امر پوشش‌ بدان‌ جهت‌ است‌ که‌جامعه‌ را به‌ سمت‌ پاکی‌ سوق‌ دهد ولی‌ این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ به‌ یکباره‌ مقصدحاصل‌ شود و هیچ‌گونه‌ تخلف‌ و سوء استفاده‌ از آن‌ نشود. به‌ تعبیر دیگر هرقانونی‌ ضایعاتی‌ به‌ همراه‌ دارد و این‌ نشان‌دهندة‌ ضعف‌ قانون‌ نیست‌ بلکه‌،حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ انسان‌ موجود پیچیده‌ و عجیبی‌ است‌. البته‌ اگر درصدضایعات‌ بیش‌ از اندازه‌ متعارف‌ باشد از ضعف‌ قانون‌ حکایت‌ دارد و این‌ راکسی‌ درباره‌ حجاب‌ به‌ اثبات‌ نرسانده‌ و تجربه‌ نکرده‌ است‌، بلکه‌ واقعیت‌خلاف‌ آن‌ را نشان‌ می‌دهد.(حجاب مهدی مهریزی)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد