معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

آرمان گرایی

آرمان گرایی

بشر همواره در طول تاریخ از ظلم وبی عدالتی رنج برده و جوامع انسان هیچ گاه از بی عدالتی و نا بسامانی خالی نبوده است هرچند کسانی بوده اند که در جهت بر پایی عدالت و کرامت ارزشهای انسانی کوشیده اند اما هیچ گاه به هدف اصلی خود دست نیافته اند و شمع و جودشان به وسیله ظالمانی که منافع خویش را در خطر دیده اند خاموش شده است ؛ با وجود این آرزوی داشتن یک زندگی آرمانی وسعادتمند که خالی از هرگونه ظلم  و بی عدالتی باشد آرزوی دیرینه انسان است زیرا با وجود این همه نعمت و رحمت اراده خداوند بر این قرار نگرفته است که قامت انسان در زیر بار ظلم و ستم خمیده شود  به همین دلیل اندیشمندان و خردمندان از گذشته بسیار دور ، ذهن خود را به این نکته معطوف کرده اند که یک جامعه آرمانی چگونه است و چه خصوصیاتی دارد .

« آرمان خواهی بزرگترین عامل حرکت و تکامل آدمی است و او را وا می دارد که هرگز درحصار محدودو ثابت واقعیت موجود درطبیعت و زندگی ساکن نشود و همین نیرواست که او را همواره به تفکر،کشف،کنجکاوی ، حق یابی، ابتکار و خلق مادی و معنوی وا می دارد ؛ هنر، ادبیات و تمام فرهنگ بشری تجلیگاه روح ایده آل جوی این موجودی است که هرگز به تسلیم در برابر وضعی که جهان برایش تدارک دیده خشنود نیست » .

آرمانهای بشری گاهی به صورت پراکنده در آثار آنها نمود دارد شاعر در شعرش ، پیکر تراش در پیکره اش و نقاش در نقاشی اش آرمان خود را نشان می دهد ؛ شاعری که در قصیده مدحیه خود بخشندگی و عدالت پادشاهی را می ستاید به این معناست که وجود عدالت در آرمانشهر ذهنی اش جایگاه ویژه ای دارد. برخی افراد بطور مستقل و جداگانه ، کتابهای تحت عنوان آرمانشهر ، یوتوپبیا ، ناکجا آباد و یا مدینه فاضله به رشتة تحریر در آورده اند و در آثار خود خصوصیات یک جامعه آرمانی را به تصویر کشیده اند. جمهوریت افلاطون از آثاری است که در زمینه ایجاد یک آرمانشهر و مدینه فاضله به وجود آمده است . اما اینکه افلاطون آرمانشهر خود را بر اساس کدام الگو قبلی به وجود آورده است مشخص نیست « بعضی پنداشته اند نمونه حکومت هخامنشی را در نظر داشته است اما حکومت هخامنشی را در عهد افلاطون رو به زوال و انحطاط داشت و نمی توانست نمونه ای از حکومت عادلانه به شمار آید ، برخی نیز گمان برده اند مصر مورد توجه افلاطون بوده است درست است که افلاطون قبل از تالیف کتاب مصر را دیده است اما مصر نیز نمونه کاملی برای او نمی توانست باشد » در هر صورت آرمانشهر افلاطون الگو و نمونه ای برای حکومت ها شد و آثاری که بعدها درباره آرمانشهر نوشته شد به نوعی تقلید از افلاطون بود پس از آشنایی مسلمین با افکار افلاطون ، با او هم عقیده شدند که حکومت عادلانه همان است که رهبری آن به حکیمان سپرده شود . فارابی نیز در کتاب « مدینه فاضله » به تقلید از افلاطون پرداخت  او مدینه فاضله را چون بدنی تام الاعضا می داند که همه اعضای آن در حفظ زندگی تعاون می کنند در میان آنها یک عضو (قلب) رئیس همه آنها ست و اعضای دیگر نیز هستند که در آنها نیرویی نهاده شده که کار خود را بر وفق خواست

رئیس (قلب) انجام می دهند همان گونه هم حاکم در صدر حکومت قرار دارد و وزراء بدون واسطه با او در ارتباطند و نیروهای دیگر جامعه نیز کارهایی که برعهده شان گذاشته شده انجام می دهند .

 «اتین کابه» نویسنده سوسیالیست فرانسوی نیز در موردآرمانشهرخود میگوید « همة مؤسسات اجتماعی و سیاسی آن کشور بر مبنای منطق و عدالت و عقل و خرد ایجاد شده است ،جنایات در آن ناشناخته اند و همه مردم آن در صلح ،صفا و عیش و طرب زندگی می کنند »تامس مور ( ق 16 م ) اثری به نام « یوتوپیا » نوشت یوتوپیا نام جزیره ای بود آرمانی که طلا در آنجا بی ارزش و آهن چون درساخت وسایل به کار می رفت ارزشمندبود تعصبات دینی ، جنگ وخونریزی وجود نداشت او می خواست در این اثر خود عیوب مملکت خویش را بگوید و سرزمینی را معرفی کند که قوانین آن بر پایة عدل است ، بعدها یوتوپیا مترادف با آرمانشهر به کار رفت با وجود این الگوهابشر به آرزوی خود دست نیافت چون هیچگاه به همه جنبه های مادی و معنوی شخصیت انسانی توجه نشده است این جوامع از این نکته غافل اند که «انسان موجودی دو بعدی است و سرشته از خاک و خدا و باید در زندگی به هر دو جنبه توجه شود اما همه تمدنها این گونه نبوده اند تمدن چین اول دنیا گرا بود سپس «لائوستو» آمد مذهبی آورد که آخرت گرا بود و چینی ها را آنقدر به نیمة معنوی کشاند که مردمی که قبلا حریص به برخورداری از لذتهای زندگی بودند ، راهب و عارف شدند ، هم چنین ، در اروپا « رم » برای انباشتن ثروت به طرف جنایت و خونریزی رفت بعد مسیح آمدو جامعه را به سوی آخرت گرایی راند و بعد « رم » از دنیا گرایی به طرف آخرت گرایی لغزید تا آنجا که اوضاع قرون وسطایی را به وجود آورد و چنان منحرف شد که ناچار رنسانس آمد و اروپا را به طرف دنیا گرایی برد. و این گونه است که افلاطون می گوید هر نظام اجتماعی آنگاه به نابودی می گراید که آرمانهای او راه افراط در پیش گیرند » .

اکنون با توجه به ناکامی جوامع تجربه های ناموفق حکومتها در ایجاد مدینه   فاضله چه در انتظار بشراست ؟ آبا با این    همه جنگ و خونریزی  که به وسیله داعیه داران دموکراسی و حقوق بشر سر انجام میگیرد راهی برای اصلاح جهان وجود دارد؟ یکی از جوابهای که به این سوال داده شده ظهور منجی موعود و مصلح جهانی است فردی که با بهره گیری از نیروی مافوق بشری و با مدد نیروهای آن جهانی و معنوی   طلوع کرده ظلمت  ظلم را به روشنایی  عدالت   بدل خواهد کرد . ظهور منجی موعود منحصر به اسلام نیست تمامی ادیان معتقد به آمدن یک مصلح جهانی در انتهای تاریخ هستند که    جهان  را لبریزاز عدالت، رفاه و آسایش می کند از این رو بخشی از آیات کتابهای مقدس در ادیان مختلف پیرامون این دوره ازتاریخ جهان و بشریت است، به عنوان مثال مسیحیان بر این باورند که سرانجام روزی خواهد آمد که عیسی(ع) بار دیگر به سوی  آنها باز خواهد  گشت و جهان را پر از عدل خواهد نمود درانجیل مرقس باب 13، شماره 26 می گوید« آنگاه پسر انسان را ببینید که با قوّت و جلال عظیم بر ابرها می آید ولی غیر از پدرهیچ کس از آن روز و ساعت خبر نداردپس بر حذر باشید مبادا ناگهان آمده وشما را خفته ببیند » .

 یهودیان نیز در انتظار مصلح به سر می برندآنان معتقدند که روزی « ماشیح  خواهدآمد وسرزمین بنی اسرائیل یا ارض موعود را به آبادانی خواهد کشید در تلمود فصل12 ص 356 آمده است  همواره منتظرظهور او (ماشیح) باش اگر چه فرا رسیدن پایان ذلّت به تاخیر بیفتد با وجود این منتظر باش » .

  زرتشتیان  نیز مانند دیگر ادیان معتقد به آمدن مصلح جهانی هستند آنان براین عقیده اند که تاریخ جهان دارای قدمت دوازده هزار ساله است لذا آن را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می کنند که درابتدای هر دوره فردی نجات بخش خواهد آمد که از او با لفظ «سوشیانس» به معنی نجات بخش تعبیرمی کنند «جاماسب نامه » به ظهور آخرین « سوشیانس » و

ویژگیهای او پرداخته است همچنین تمام فرقه های اسلامی ازظهور حضرت مهدی (عج) سخن گفته اند « یخرج رجل من امتی یواطی اسمه اسمی و خلقه خلقی فیملؤها عدلا و قسطا » مردی از امت من که نام او موافق نام من و خلق او موافق خلق من است ظهور خواهد نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد .( معجم الاحادیث المهدی » « 2-161)

اندیشمندان اهل سنت بیش از 50 کتاب مستقل پیرامون شخصیت امام مهدی (عج) نوشته اند ، به عنوان مثال در کتاب حدیث « سنن ابن ماجه » و « سنن ابی داوود » بخشی وجود داردبا عنوان « باب المهدی » که در آن احادیث بسیاری از پیامبر(ص) در در باب اعتقاد به این امر که سرانجام انسانها در همین دنیا به حکومتی انسانی و عادلانه خواهند رسید مورد پذیرش همه ادیان است و به نظر می رسد که خداوند امام مهدی(عج) را در زمانی به حکومت جهانی فرا می خواند که انسانها در فرایند تاریخ وگذشت زمان همه اموری را که تصورمیکنند به آنان آرامش و عدالت می بخشد تجربه کنند و یقین نمایند که سرانجام باید انسانی آسمانی ، سلیم النفس کامل در مدیریت و اداره جهان قرار گیرد .

                                                                                (مرتضی عباسپور)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد