معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

معرفت مدیر وبلاگ: خانم دکتر سمنبر میرزایی .

و اتقو الله ان الله علیم بذات الصدور( سوره شریفه مائده آیه۷)

ملاقات با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

ملاقات با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

یکى از واژگانى که در فرهنگ عمومى «مهدویّت» بسیار مورد توجه است، بحث «ملاقات» است که در طول غیبت حضرت مهدى‏علیه السلام همواره محل بحث و گفت‏وگو بوده است: آیا ملاقات با آن حضرت در طول غیبت امکان دارد یا خیر؟ البته مقصود از امکان در اینجا امکان عقلى نیست؛ بلکه تحقّق خارجى است.

 درباره ملاقات با حضرت مهدى‏علیه السلام در دوران غیبت - به ویژه غیبت کبرى - دو دیدگاه وجود دارد:

 1. دیدگاهى که نه تنها ملاقات که ارتباط با آن حضرت را تأیید نمى‏کند و لزومى براى آن نمى‏بیند.

 2. دیدگاهى که بر امکان ارتباط و ملاقات و وقوع آن اصرار مى‏ورزد.

 هر دو نظر نیز براى خود مستنداتى از روایات ذکر کرده‏اند که در محل خود قابل بررسى است.

ملاقات با حضرت مهدى‏علیه السلام در دو دوران قابل بررسى است:

 یک . دوران غیبت صغرى‏

 از روایات استفاده مى‏شود دوران غیبت حضرت مهدى‏علیه السلام، به دو دوره کاملاً متمایز از یکدیگر تقسیم شده است. دوران غیبت صغرى و دوران غیبت کبرى.

 برخى از دانشمندان شیعى اگرچه آغاز غیبت صغرى را از هنگام تولد آن  حضرت دانسته‏اند؛ ولى بیشتر علماى شیعه آغاز آن را شهادت امام حسن عسکرى ‏علیه السلام و پایان آن را تا آغاز غیبت کبرى (سال 329 ه .) دانسته‏اند.

 بدون تردید در زمان حیات امام حسن عسکرى‏علیه السلام، گروهى از شیعیان خاصّ و نزدیکان آن حضرت، به شرف دیدار فرزند بزرگوار ایشان حضرت حجّت‏علیه السلام نائل شده‏اند. اما آنچه محل بحث واقع شده اینکه آیا پس از شهادت امام حسن عسکرى‏علیه السلام نیز امکان ملاقات بوده یا خیر.

 از روایات و حکایات استفاده مى‏شود اگرچه دیدار با حضرت حجّت، مانند دوران حیات پدر بزرگوارشان نبوده است؛ ولى در عین حال گروهى با آن حضرت دیدار داشته‏اند که شیخ صدوق‏رحمه الله، در کتاب شریف کمال‏الدین و تمام النعمة و دیگران اسامى آنان را ذکر کرده‏اند.

 شیعیان، از مناطق گوناگون جهان اسلام، براى درک حضور حضرت، به عراق و حجاز سفر مى‏کردند. گروهى موفق به دیدار حضرت حجّت‏علیه السلام مى‏شدند و گروهى نیز، با رسیدن به محضر نمایندگان ویژه حضرت، یقین به وجود مبارک امام‏علیه السلام پیدا مى‏کردند و وجوهاتى را که براى آن حضرت آورده بودند، به نمایندگان ایشان مى‏دادند.

 در این زمان، ارتباط با حضرت، معمولاً از طریق نایبان خاصّ، برقرار مى‏شد. (توقیع) این دوره، با مرگ آخرین سفیر امام عصر، ابوالحسن سمرى (در شعبان 329 ه) به پایان رسید.

دو . دوران غیبت کبرى‏

 حضرت مهدى‏علیه السلام در آخرین پیام خود به آخرین نایب خاصّ - پس از اعلام پایان غیبت صغرى و آغاز غیبت تامه (کبرى) - در بخشى از آن چنین فرمود: «و به زودى از شیعیان من مى‏آیند کسانى که ادعاى مشاهده خواهند کرد. آگاه باشید، هر کس پیش از خروج سفیانى و صیحه (آسمانى)، ادعاى مشاهده کند، او دروغگوى افترا زننده است».

 چنان که گذشت نظر دانشمندان شیعى درباره ارتباط با مهدى‏علیه السلام در دوران غیبت به دو دسته تقسیم شد: امکان و عدم امکان. پیش از نقل دلیل‏هاى هر یک از این دو دیدگاه و بررسى آنها، لازم است در معناى رؤیت، ملاقات، فیض حضور و شهود - که مراتب رؤیت هستند - اندکى به بحث بپردازیم و درباره معناى «مشاهده» بحث کنیم.

1. «رؤیت» به معناى دیدن است؛ دیدن بدون شناخت حضرت. این معنا دو صورت پیدا مى‏کند:

 الف. گاهى ایشان در جمعى و مراسمى شرکت مى‏کند، مردم وى را مى‏بینند، ولى نمى‏دانند که او، حضرت حجّت‏علیه السلام است و بعد هم، متوجه این امر نمى‏شوند.

 ب. در هنگام مشاهده حضرت، متوجه نباشند؛ ولى بعد متوجه و یا معتقد گردند شخصیتى را که دیده‏اند، حضرت حجّت‏علیه السلام بوده است.

2. «ملاقات» به معناى دیدن با شناخت است؛ یعنى، کسى حضرت را ببیند و معتقد بشود شخصى را که دیده، امام عصرعلیه السلام است و به این امر، اطمینان داشته باشد.

3. «فیض حضور»، به معناى دیدن حضرت و شناخت ایشان، همراه با سؤال و جواب است؛ یعنى، افزون بر اینکه حضرت را دیده و شناخته است، از ایشان نیز سؤال کرده و با وى به گفت‏وگو پرداخته است. این مرحله و رتبه از همه مراحل بالاتر و ارزنده‏تر است.

4. «شهود» به معناى آگاهى به وجود حضرت. از راه سیر و سلوک است؛ یعنى، اهل معرفت، با شناخت و درکى که از حقایق عالم دارند، پى به حقیقت وجود حضرت مى‏برند و ایشان را مى‏شناسند. گاهى ممکن است مدعى شوند که با مکاشفه، با حضرت، ارتباط برقرار کرده‏اند.

5. «دیدار در خواب»؛ این، از مقوله بحث ما خارج است. محور اصلى بحث ما، در بخش دوم معناى اوّل و معناى دوم و سوم است؛ زیرا بر معناى اوّل «رؤیت»، امرى مترتب نیست و کسى ادعایى نمى‏تواند داشته باشد. سخن از رؤیت در خواب نیز نیست؛ چرا که دیگر امامان‏علیهم السلام نیز امکان دارد به خواب افراد صالح، بیایند. البته با خواب مسأله دینى و مشکل فقهى قابل حل نیست و افراد نمى‏توانند با استناد به آن، حکم شرعى صادر کنند و گاهى شاید زمینه باشد براى راهنمایى و هدایت به سوى یک برهان و دلیل شرعى، یا حل مشکل اجتماعى و یا اتفاقى که در آینده خواهد افتاد.

این بحث، دیدار از راه مکاشفه را از جهت امکان و عدم امکان شامل نمى‏گردد؛ ولى حکم مدعى دیدار را مشخص مى‏کند که قابل اثبات و پذیرش نیست و حق اظهار نظر ندارد.

6. مشاهده؛ مشاهده را به معناى دیدن با حواس همراه با حضور و شناخت دانسته‏اند که گاهى امکان دارد با گفت‏وگو و سؤال همراه باشد. و مدعى مشاهده مى‏گوید: حضرت را دیده و شناخته؛ گرچه شناخت وى بعد از دیدن باشد.

همانطور که اشاره شد در این باره چند دیدگاه وجود دارد:

 یک. در دوران غیبت کبرى، امکان ارتباط و مشاهده، وجود ندارد.

 دو. براى اولیاى الهى، امکان دیدن و بهره بردن از محضر آن بزرگ، وجود دارد.

 یک. عدم امکان ارتباط

 گروهى از بزرگان شیعه، بر این باورند که در زمان غیبت کبرى، امکان ارتباط با امام زمان‏علیه السلام براى شیعیان وجود ندارد و برابر دستور حضرت، مدعى دیدار را باید تکذیب کرد. کسانى که به روشنى این نظر را پذیرفته‏اند، عبارت‏اند از:

الف. محمدبن ابراهیم، معروف به نعمانى، از علماى قرن چهارم و نویسنده کتاب الغیبة معروف به غیبت نعمانى.

 ب. فیض کاشانى در کتاب وافى‏

 ج. کاشف الغطا، در رساله حق المبین و...

 د. شیخ مفیدرحمه الله، ایشان، امکان دیدار با حضرت را در غیبت کبرى، برابر روایات، مخصوص خادمان حضرت مى‏داند.

روایاتى که بر دیدگاه نخست دلالت مى‏کند، بسیار است که اینک به بررسى آنها مى‏پردازیم:

 1-1. توقیع آن حضرت به على بن محمد سمرى.

 2-1. روایاتى که بر ناشناخته بودن حضرت، در میان مردم، دلالت مى‏کنند.

 3-1. روایاتى که دلالت مى‏کند، امام‏علیه السلام در مراسم حج دیده نمى‏شود.

 4-1. روایاتى که دلالت دارد بر امتحان شیعه در دوران غیبت.

1 - 1 . توقیع شریف‏

 مهم‏ترین و معتبرترین دلیل بر نفى رؤیت و مشاهده امام زمان در عصر غیبت، توقیعى است که شش روز پیش از مرگ على بن محمد سمرى، آخرین سفیر خاصّ امام زمان‏علیه السلام از ناحیه آن حضرت صادر شده است.

 برابر این توقیع، مدعى مشاهده دروغگو است و ادعاى وى قابل پذیرش نیست.

 این توقیع را بسیارى از علما در کتاب‏هاى روایى خود آورده‏اند.

 شیخ صدوق‏رحمه الله در کمال‏الدین و تمام النعمة، توقیع را چنین نقل مى‏کند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. اى على بن محمد سمرى! خداوند پاداش برادرانت را درباره تو بزرگ نماید. تو در فاصله شش روز مى‏میرى. کارهاى خود را انجام بده و به هیچ کس وصیت نکن که پس از تو، جانشینت باشد که غیبت دوم و تام واقع شد و ظهورى نیست، مگر پس از اذن خداوند. این اجازه پس از مدتى طولانى است که دل‏ها قسى و سخت شود و زمین از ستم پر گردد.

 به زودى از شیعیان من، خواهند آمد، کسانى که ادعاى مشاهده و دیدن مرا بکنند، آگاه باشید، هر کس قبل از خروج سفیانى و صیحه آسمانى، ادعا کند که مرا دیده است، او دروغ‏گوى افترا زننده است. و نیست توان و نه نیرویى مگر از جانب خداوند بزرگ»

 از توقیع فوق استفاده مى‏شود کسانى که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى، ادعاى رؤیت و مشاهده کنند، «کذاب مفتر» خواهند بود و تکذیب آنان لازم است. این سخن، ربطى به ادعاى مشاهده همراه با نیابت ندارد؛ زیرا ختم نیابت و سفارت، پیش از این مطرح شد و اینجا مسأله ادعاى مشاهده حضرت از سوى شیعیان مطرح است.

2 - 1 . ناشناخته بودن حضرت‏

 بخشى از روایات، تصریح دارند که حضرت در میان مردم است و آنان را مى‏بیند و مى‏شناسد؛ ولى مردم آن حضرت را نمى‏شناسند و به طور مطلق نفى رؤیت مى‏کنند.

 امام صادق‏علیه السلام از حضرت امیرعلیه السلام نقل مى‏کند: «اگر زمین، یک ساعت از حجّت خالى باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجّت، مردم را مى‏شناسد؛ لیکن مردم او را نمى‏شناسند، همان گونه که یوسف مردم را مى‏شناخت و آنان او را نمى‏شناختند».

 3 - 1 . در مراسم حج، دیده نمى‏شود

 از مراکزى که امام عصرعلیه السلام در غیبت صغرى مشاهده مى‏شد، مراسم حج است. اما در غیبت کبرى، برابر روایاتى که وارد شده، حضرت در مراسم حج شرکت مى‏کند و مردم را مى‏بیند؛ اما مردم او را نمى‏بینند و نمى‏شناسند. امام صادق‏علیه السلام فرمود: «امام قائم دو غیبت دارد: در یکى، در مراسم حج شرکت مى‏کند، مردم را مى‏بیند، اما مردم او را نمى‏بینند و نمى‏شناسند».

4 - 1 . امتحان شیعیان در دوران غیبت‏

روایات بسیارى از ائمه‏علیهم السلام وارد شده که بر اثر طولانى شدن غیبت امام عصرعلیه السلام گروهى از مردم منکر وجود مبارک حضرت مى‏شوند و از عقیده خود باز مى‏گردند! این دسته از روایات چنان فراوان است که مى‏توان گفت: به حد تواتر رسیده است و اینها خود دلیل بر عدم امکان ارتباط در عصر غیبت است؛ زیرا اگر چنین ارتباطى ممکن بود، معنا نداشت که مردم در این آزمایش ناموفق باشند و ایمان و اعتقاد خود را از دست بدهند.

 اساساً فلسفه انتظار در این نکته نهفته است که افراد با عدم مشاهده حضرت، ایمان به‏پیروزى‏وموفقیت حق داشته‏باشد.

دو . امکان ارتباط

 گروهى از علماى شیعه بر این باورند که در غیبت کبرى، امکان ارتباط با امام زمان‏علیه السلام وجود دارد، این دیدگاه در بین متأخران شهرت دارد. این دیدگاه از سید مرتضى شروع مى‏شود و پس از وى شهرت مى‏یابد، این گروه بر امکان ارتباط با حضرت حجّت در غیبت کبرى دلیل‏هایى اقامه کرده‏اند که در مجموع به سه دلیل مى‏رسد:

1-2. روایات

 این روایات امکان دیدار با حضرت را بیان مى‏کند.

 امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «صاحب این امر ناگزیر غیبتى دارد و در دوران غیبت، از مردم کناره مى‏گیرد و نیکو منزلى است مدینه طیبه و با سى تن وحشتى نیست».

 به‏این حدیث‏استدلال شده‏که همیشه سى تن با حضرت همراهند و آنان حضرت را مى‏بینند. بدیهى است که با مردن یکى، دیگرى در خدمت حضرت درخواهد آمد.

 به هر حال، اگر «خاصه موالى» را شامل شیعیان مخلص غیر خادم و شخصیت‏هاى وارسته و ابدال بدانیم، مى‏توان گفت که ممکن است برخى از شخصیت‏هاى بزرگ، درک حضور را بیابند؛ بدون اینکه ادعایى داشته باشند.

2-2. اجماع‏

 از دیگر شواهدى که بر امکان ارتباط در عصر غیبت ذکر کرده‏اند، «اجماع» است؛ یعنى، عالمى، سخنى از حضرت مهدى‏علیه السلام شنیده و آن را به جهت اینکه تکذیب نشود، در قالب اجماع بیان کرده است.

3-2. داستان‏ها

 در کتاب‏هاى بسیارى، داستان‏هاى گوناگونى نقل شده که امکان ارتباط به حضرت را در غیبت کبرى نشان مى‏دهد. به نظر مى‏رسد، نخستین حکایت مربوط به ابن قولویه باشد (درباره نصب حجرالاسود در سال 339 که توسط قرامطه، دزدیده شده بود). قطب الدین راوندى (م 573 ه) آن را در الخرائج والجرائح نقل کرده است.

 بعدها سید بن طاووس (م 644 ه) به این کار اهتمام ورزید و داستان‏هاى گوناگونى در کتاب‏هاى خود نقل فرمود. رفته رفته این داستان‏ها زیاد شد و برخى تحت تأثیر این داستان‏ها قرار گرفتند و روایات عدم امکان رؤیت را کنار گذاشتند و یا نادیده گرفتند و چنین پنداشتند که رؤیت حضرت حجّت در دوران غیبت کبرى، امرى مسلم و خدشه‏ناپذیر است.

 باید توجه داشت پاره‏اى از داستان‏هاى نقل شده، سال‏ها بعد به کتاب‏ها راه یافته که جاى تأمل دارد و در درستى آنها باید شک کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد